اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

بازسازی آمریکا و جهان در دوران پس از ترامپ

میراث ترامپ تنها مانعی نیست که بایدن برای مطرح کردن آمریکا به عنوان یک رهبر قدرتمند لیبرال دمکراسی در سطح جهان باید بر آن غلبه کند. هرچند بسیاری می گویند که آمریکا از چندین دهه پیش از انتخاب ترامپ در سال 2016 حامی دمکراسی بوده، ولی آمریکا در مواردی از دولت های اقتدارگرا پشتیبانی کرده و چند دولت منتخب را سرنگون نیز کرده است

بازسازی آمریکا و جهان در دوران پس از ترامپ

خبرگزاری فارس- گروه غرب از نگاه غرب: برگزاری مراسم تحلیف جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا در روز 20 ژانویه، تغییری حساس و مهم در راستای تقویت مصالح ایالات متحده خواهد بود. بعلاوه این اتفاق می تواند علامتی از این باشد که فرصتی منحصر به فرد برای تقویت لیبرال دمکراسی در سراسر جهان آغاز شده است.

با توجه به اینکه در سال های اخیر شاهد قدرت گیری دولت های پوپولیستی غیر لیبرال در سراسر جهان بوده ایم، عده خیلی زیادی در این خوشبینی نسبت به چشم اندازهای لیبرال دمکراسی در سطح جهان شریک نیستند. این قبیل دولت ها به دنبال از بین بردن تفکیک قوا، استقلال قضایی، آزادی بیان و آزادی عمل مخالفان سیاسی خود بوده اند. خیلی ها می گویند درست همان دلایلی که زمینه ساز برکشیده شدن دونالد ترامپ بوده اند، باعث خواهند شد که لیبرال دمکراسی همچنان به عقب نشینی خود ادامه دهد.
بعلاوه حمله اخیر به ساختمان کنگره آمریکا از سوی اوباش مسلح و به تحریک ترامپ، مسلما ظرفیت آمریکا برای پیشتازی به عنوان یک الگو را تضعیف کرده است. و از یاد نباید برد که تقریبا کل حزب جمهوریخواه با وجود رفتار هرچه بی ثبات کننده و ضد دمکراتیک تر او، به حمایت از ترامپ ادامه داد.
اما به دنبال آشوب در کنگره وضعیت به سرعت تغییر کرد. اکثریت زیادی از رای دهندگان آمریکایی این خشونت را محکوم و از انتقال مسالمت آمیز قدرت حمایت کردند. هر چند 73 درصد از رای دهندگان جمهوریخواه همچنان فکر می کنند که ترامپ حافظ دمکراسی است، اما نرخ مقبولیت ترامپ بعد از این آشوب مورد حمایت او، بیشتر از هر زمان دیگر تنزل یافته است.

همچنین ترامپ حمایت بخشی از جمهوریخواهان را در کنگره هم از دست داده است. روز 13 ژانویه ده جمهوریخواه مجلس نمایندگان در رای به استیضاح ترامپ برای دومین بار و به دلیل «تحریک به شورش» به دمکرات ها پیوستند. بعلاوه ترامپ در حالی باید در دادگاه سنای خود حاضر شود که گفته می شود میچ مک کانل رهبر اکثریت فعلی، مشتاق خلاص کردن حزب جمهوریخواه از شر اوست.
بستگی خیلی زیادی به این دارد که آیا کسانی که مسئول اقدام به کودتای روز 6 ژانویه هستند پاسخگو خواهند شد یا نه و اگر آری چگونه. اما این آخرین حمله خشونت آمیز ترامپ در نهایت ممکن است به کاهش قطب بندی ها و تقویت نهادهای دمکراتیک آمریکا منجر شود. به خصوص اگر بخش بزرگی از رای دهندگان از اجرای تدابیر موثر برای مبارزه با بی عدالتی نژادی از جمله تقویت حقوق رای دهندگان حمایت کنند.
اما میراث ترامپ تنها مانعی نیست که بایدن برای مطرح کردن آمریکا به عنوان یک رهبر قدرتمند لیبرال دمکراسی در سطح جهان باید بر آن غلبه کند. هرچند بسیاری می گویند که آمریکا از چندین دهه پیش از انتخاب ترامپ در سال 2016 حامی دمکراسی بوده، ولی آمریکا در مواردی از دولت های اقتدارگرا پشتیبانی کرده و چند دولت منتخب را سرنگون نیز کرده است که هرچند یکی از دلایل آن مقابله با اتحاد جماهیر شوروی بوده، اما منافع اقتصادی نیز عامل این اقدامات آن بوده است.
برای مثال آمریکا در دهه 1950 دولت منتخب ایران را بر کنار کرده، کودتای نظامی سال 1973 علیه رئیس جمهور شیلی سالوادور آلنده را تسهیل کرده و اقدامات مشابهی در آمریکای مرکزی و کارائیب انجام داده و همچنان از رژیم های اقتدارگرا در برخی از کشورهای تولید کننده نفت حمایت می کند. با وجود ادعاهای آمریکا در حمایت این کشور از لیبرال دمکراسی پس از جنگ جهانی دوم، در همه حال صداقت چندانی مشاهده نمی شود.
دولت آینده به ریاست بایدن و معاون رئیس جمهور منتخب کاملا هریس فرصتی منحصر به فرد را برای  پیش بردن یک سیاست بسیار شمول گراتر و قابل قبول تر در سال های آینده در اختیار دارد. آمریکا برای پرچمداری موثر لیبرال دمکراسی نیازی به مداخله در امور سایر کشورها ندارد و نباید هم اینطور باشد. بعضی از تهدیدات واقعی امنیت ملی –مثل تهدیدات مربوط به سلاح های کشتار جمعی و تروریسم مورد حمایت خارجی – ممکن است مستلزم مداخله در کشورهای دیگری باشد. اما مداخله با هدف تغییر رژیم حتی اگر برای کمک به استقرار دمکراسی باشد هرگز نباید  به خودی خود یک هدف باشد، چون رژیمی که از خارج یک کشور مستقر شده باشد، تقریبا همیشه در کسب مشروعیت با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد.
همانطور که جوزف نای از دانشگاه هاروارد اخیرا اشاره کرده، سیاست های انتخابی بایدن  کاملا روشن و بی ابهام نخواهد بود. آمریکا چنین تبلیغ می کند که نباید به حمایت از دمکراسی برچسب مداخله خارجی بخورد و قطعا رشد شبکه های اجتماعی مناطق خاکستری جدیدی را به وجود آورده است. شاید خط کشی بین تقویت دیدگاه های ضد اقتدارگرایانه و تحریکات برای تغییر رژیم همیشه کار ساده ای نباشد. بعلاوه با توجه به تسلیحاتی شدن فناوری های جدید و سخت تر شدن تفکیک اهداف امنیتی از اقتصادی، جهان به انواع جدیدی از درک و فهم «کنترل تسلیحاتی» نیاز دارد.
با این حال دولت بایدن- هریس باید چشم اندازهای دورتری را برای خود وضع کند. از جمله باید یک دستور کار داخلی جامع را در نظر گیرد که اولویت آن عدالت و دمکراسی باشد و سرانجام «گناه نخستین» برتری سفیدپوستان را محو کند؛ اتفاقی که آمریکا را قادر خواهد ساخت الگویی حقیقی را از خود به نمایش بگذارد.
در راستای این هدف آمریکا باید به تدریج به سمت سیستمی از اتحادها حرکت کند که بر اساس آن همپیمانان آمریکا که خود را از نظر نظامی (از جمله در فضای سایبری) متعهد به دفاع از آنها می کند، همگی کشورهای دمکراتیکی باشند.
بایدن باید راهبردی اساسی را در احترام گذاشتن به حق حاکمیت تمام کشورها دنبال کند، جز در مواردی که مسئولیت حفاظت از گروهی از مردم در برابر شقاوت های گسترده، اقدام جامعه بین المللی را اقتضا کند.
ایالات متحده باید با تمام کشورهای علاقه مند، فارغ از رژیم سیاسی آنها در دنبال کردن اهداف مشترکی چون محدود کردن خطر تغییرات اقلیمی و تامین اهداف عمومی جهانی از جمله پیشگیری از همه گیری ها همکاری کند. یک اولویت مهم دیگر وضع استانداردها و هنجارهایی برای اداره فضای سایبری، هوش مصنوعی و بیوفناوری است. پیمان های کنترل تسلیحاتی در جنگ سرد احتمالا جهان را از جنگ هسته ای نجات داده و وجود آنها همچنان ضرورت دارد.
ده ها سال است که آمریکا فاقد یک راهبرد کاملا قابل قبول و امکان پذیر همه جانبه برای حمایت از لیبرال دمکراسی بوده است. دولت بایدن اکنون باید تلاش کند چنین راهبردی را تدوین کند. به طور کلی این کشور باید این واقعیت را به رسمیت بشناسد که پرداختن به بسیاری از چالش های جدید و قدیمی مستلزم یک چندجانبه گرایی احیا شده و در نتیجه وجود نهادهای بین المللی کارآمدی است که مورد حمایت آمریکا قرار داشته باشند.
البته برخی نواحی خاکستری نیز وجود دارند، اما این برداشت که نیات آمریکا صادقانه هستند، می تواند به شدت راهگشای دولت بایدن باشد. آمریکا - با وجود تمام تلاش های ترامپ برای از بین بردن آن- هنوز  از قدرت نرم زیادی برخوردار است و بایدن و هریس طرز فکر اصولی صحیحی برای فراهم کردن زمینه های رهبری لیبرال دمکراسی آمریکا در جهان دارند. آنها نباید اجازه دهند که این فرصت از دست برود.

نویسنده: کمال درویش (Kemal Derviş) وزیر امور اقتصادی پیشین ترکیه و عضو ارشد موسسه بروکینگز

منبع: https://b2n.ir/466250

انتهای پیام.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول