اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دیگر رسانه ها

امیرحسین قهرایی: دوربین مخفی آینه اجتماع است/ گفتم نه، این غول بزرگ مهربان است!

پدر دوربین مخفی ایران گفت: فعلا دوربین مخفی نمی‌سازم، چون آستانه تحمل مردم ما به خاطر کرونا و مسائل اقتصادی ناشی از آن پایین آمده است. تا چند وقت پیش مردم ما بهترین مردم دنیا برای شوخی‌ کردن بودند.

امیرحسین قهرایی: دوربین مخفی آینه اجتماع است/ گفتم نه، این غول بزرگ مهربان است!

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه خراسان با امیر حسین قهرایی، پدر دوربین مخفی ایران گفت‌وگویی داشته است که مهمترین بخش‌های آن در ادامه آمده است.

دوربین مخفی کمدی نیست، موقعیت اجتماعی است

من اصولا از بچگی آدم شوخ‌طبعی بودم، البته من به دوربین مخفی‌هایم شوخی نمی‌گویم، این‌ها در حقیقت، یک سری موقعیت‌های اجتماعی هستند. بچگی شوخی بود، ولی خب زمانی که بزرگ‌تر شدم سعی کردم کارهایم شوخی صرف نباشد و بیشتر جنبه آموزشی داشته باشد.

یکی از کارگردانان معروف دوربین مخفی آمریکا، سال 1955 یک برنامه به نام کندید کامرا را ساخت و زمانی که من در انگلیس دانشجو بودم کارهای او را می‌دیدم تااین که از آثارش خوشم آمد و گفتم چه کار جالبی است، آینه اجتماع است و آدم را در موقعیت‌های بدیع و تازه‌ای می‌گذارد که تا به حال با آن رو‌به‌رو نشده‌اند، بعدا درباره این موضوع بیشتر تحقیق کردم و متوجه شدم علاوه بر سرگرمی و شوخی، خیلی آموزشی است، می‌توانیم عکس‌العمل‌های دیگران را ببینیم و با خودمان مقایسه کنیم، این‌جا بود که با خودم گفتم یک‌روزی این‌کار را می‌کنم.

بعد که به ایران برگشتم، یعنی سال 1368 با دوربین‌ام اول از خودم یک ویدئو ‌گرفتم و خودم بازیگرش شدم. بعد کم‌کم این طرح را به صدا و سیما بردم و شبکه تهران تاییدش کرد و شروع به ساخت جدی و رسمی این برنامه‌ها کردم.

سعی می‌کنم شادی‌ام را با مردم تقسیم کنم

- گرایش کار من کمدی است، چون همیشه به طنز علاقه‌مند بودم یعنی اگر شما در مواقع عادی هم من را با مردم ببینید، سعی می‌کنم روح مردم را شاد کنم و شادی‌ام را با مردم شریک شوم و هیچ وقت غمم را با کسی شریک نشده‌ام. در کار طنز هم، یک فرمولی به نام «طنز موقعیت» داریم، یعنی فرمولی که تماشاچی می‌داند، ولی بازیگر نمی‌داند.

- دوربین‌مخفی، یک کار و جریان علمی است، درست است یک عده‌ای شوخی می‌کنند، اما به خاطر پایه علمی‌اش است که خنده‌دار جلوه می‌کند و من از آن استفاده می‌کنم و همین انتظار یک اتفاق بامزه باعث خنده می‌شود.

قبل از این که آمپر سوژه به قرمز برسد کات  می‌دهم/ گفتم نه، این غول بزرگ مهربان است!

- سختی‌های این کار خیلی زیاد است، برای همین هیچ کس دیگری پیدا نشده است که برای تلویزیون دوربین مخفی بسازد. یک بار که در شبکه تهران بودم، یکی از تهیه‌کننده‌ها، پایش را در کفش ما کرد و گفت، می‌خواهم دوربین مخفی بسازم و واقعیت‌اش خیلی از دستش ناراحت شدم، چون من یک قیمت داده بودم و گفتم دقیقه‌ای n تومان، ولی او گفت: من با نرخی کمتر از قیمت قهرایی می‌سازم. بعد از مدت‌ها دیدم در یک گوشه‌ تلویزیون نشسته و پای چشم‌اش هم کبود شده. رفتم سراغش و گفتم: چطوری؟ گفت: عه! تو چه‌کار می‌کنی که کتک نمی‌خوری؟ بالاخره دیگر ول کرد و خودم رفتم ساختم. این را می‌خواهم بگویم که باید از مخاطب‌مان شناخت داشته باشیم، یک خط‌قرمزهایی را نباید رد بکنیم، آمپر طرف را باید درنظر بگیریم؛ از زرد که می‌رود نارنجی و نرسیده به قرمز باید کات بدهیم و بگوییم که دوربین مخفی است، چون اگر به قرمز برسد، ممکن است برخورد ناجوری کند، خیلی باید مواظب باشیم کجا شوخی می‌کنیم، با چه کسی شوخی می‌کنیم، چه نوع شوخی می‌کنیم.

فرض کنید در پیاده‌رو ایستادیم و می‌خواهیم با یک رهگذر شوخی کنیم، من در یک نقطه دیگر با همکارانم در ارتباطم و یکی از دوربین‌ها روی صورت شخصی که از دور می‌آید زوم می‌کند و به من می‌گویند: این چطور است؟ من نگاهش می‌کنم و حالت راه رفتن اش و ... را بررسی می‌کنم و می‌گویم ولش کنید؛ این احتمالا چک‌برگشتی دارد و امکان دارد تو صورتت بکوبد،  بگذار تا برود، اما نه یک نفر دیگر را می‌گویند و من هم می‌گویم آره این شاد و شنگول است، پشت تلفن همراهش می‌خندد، این را بگیر.

- یادم است یک بار در دبی داشتم یک شوخی می‌کردم که یک سیاه‌پوست آمریکایی با قامت بلند حدود دو متر و 20سانتی را که پهنایش، چهارتای بدن من بود،دیدم و از پشت بیسیم به همکاران گفتم بچه‌ها جلوی این را بگیرید و آن‌ها گفتند، آقای قهرایی بی‌خیال این بشویم، این صد در صد کتکمان می‌زند، گفتم: نه، این غول بزرگ مهربان است، یک حسی بهم می‌گفت که با این آدم می‌شود شوخی کرد و درست هم از آب درآمد و این مرد آن قدر نازنین بود که یک عالم خندید و مرا بغل کرد، بنابراین قبل از این که بخواهم در تله بیفتم، آدم‌ها را می‌بینم و یک دوربین هم مخصوص این آدم‌هایی که در حال عبور هستند، داریم تا روی صورتشان زوم کنیم.

سوژه را آن قدر می‌چرخانم تا هزار جنبه شخصیت‌اش بروز کند

- متاسفانه در مملکت ما مردم زیر فشار اقتصادی هستند، در نتیجه آستانه تحملشان هم پایین‌تر است. دوربین‌مخفی‌های خارجی ایستا ست و موقعیتی چندثانیه‌ای و بدون سناریو برای سوژه ایجاد می‌کند اما دوربین مخفی من 10 دقیقه است، یعنی من شخصی را در یک موقعیت می‌گذارم و آن قدر در آن موقعیت می‌چرخانم تا هزار جنبه شخصیت اش بروز کند.

- ما در یک دوربین مخفی و با کمک پلیس راهنمایی و رانندگی یک چراغ قرمز را بیشتر از دو دقیقه نگه داشتیم، ماشین‌های ردیف جلو هم ماشین‌های همکاران خودم بودند، با بیسیم به آن‌ها گفتم قرمز که شد راه بیفتید و صبر نکنید تا سبز شود، وقتی آن‌ها راه می‌افتادند، ماشین‌های عادی هم بلااستثنا پشت‌سرشان حرکت‌ می‌کردند، من برای این مورد از عبارت شیدایی اجتماعی استفاده می‌کنم، یعنی وقتی مردم می‌بینند بیشتر افراد اجتماع یک‌کاری را انجام می‌دهند هرچقدر هم خلاف باشد، آن‌ها هم انجام می‌دهند، این‌ها رفتند عیب ندارد، ما هم برویم. من همین شوخی را در لس‌آنجلس آمریکا هم کردم، هیچ ماشینی تکان نخورد و همه می‌گفتند: طرف دیوانه است؟ چرا چراغ قرمز را رد کرد؟ درواقع سواد جامعه‌ای هم در هر منطقه‌ای فرق می‌کند و نتیجه می‌گیریم که عکس‌العمل افراد متغیر فرهنگی است.

این‌ها آینه جامعه است

- شوخی دیگری در ایران کردم که ملت در پیاده‌روی خیابان ولی عصر در حال قدم‌زدن بودند، پیاده‌رویی که بغل آن فقط یک دیوار بلند بود و از ساختمان خبری نبود، چهارتا مامور شهرداری‌مانند با کلاه‌ایمنی آن‌جا مستقر شدند و گفتم جلوی عابران را بگیرید و به آن‌ها بگویید برای عبور از این قسمت پیاده‌رو باید کلاه‌ایمنی بر سر بگذارید و صد قدم آن‌ورتر کلاه را پس می‌گرفتم و می‌گفتم خیلی‌ممنون و ادامه دهید، همه رد شدند بدون این که بپرسند چرا کلاه بگذاریم؟ بالای سرما که چیزی نیست. بعد از این که می‌رفتند، برمی‌گشتند ببینند چرا؟  آن لحظه هم نمی‌گفتند چرا و جریان چیست؟»

- یک شوخی دیگر داشتم که یک بازیگر پلیس در حالی که دو دزد را دستگیر کرده است با فرار کردن یکی از دزدها، هفت‌تیرش را به رهگذری که در حال آمدن به سمتشان بود، می‌دهد و می‌گوید: آقا این را نگهدار تا من بروم آن یکی دزد را بگیرم، به محض تحویل‌دادن اسلحه به آن رهگذر عادی که درواقع سوژه ما بود، طرف یک آدم خشن و بی‌اخلاق شد و به بازیگر دزد ‌گفت: خفه شو پسر! وگرنه تیر می‌زنم به پاهات! متاسفانه طرف دانشجو بود و چنین چیزی را دیدیم. از ساخت این صحنه در دوربین‌مخفی‌ام می‌خواهم این نکته را بگویم به نظر من این‌ها آینه جامعه است و ما از این نوع رفتارها باید چیزی یاد بگیریم.»

مردم ما در برخورد با بعضی از شوخی‌ها بخشنده‌ترند/ فعلا دوربین مخفی نمی‌سازم

- مردم ما در برخورد با بعضی از شوخی‌ها بخشنده‌ترند، اگر یک‌هو نترسانیم شان تا از جا بپرند آستانه تحمل‌شان خیلی خوب است، مردمان عزیز سرزمینم سختی‌کشیده‌اند. یک بار در آمریکا در حال ساخت دوربین مخفی بودم و یک متکدی آمریکایی یک گوشه‌ای نشسته بود و تا فهمید ما داریم فیلم‌برداری می‌کنیم، آمد سراغم و گفت: من هم در فیلم شما هستم ، گفتم: آره ، گفت: پول بدهید، گفتم: چرا؟ گفت: بالاخره می‌خواهید پخش کنید و من هم در فیلم شما بوده‌ام. طرف دایم‌الخمر بود، گفتم: بنشین بابا، اصلا فیلم‌ات را پاک می‌کنیم و نمی‌خواهیم قیافه‌ات را ببینیم. البته بقیه رهگذران آمریکایی هم پول می‌خواستند و گفتم بروید بابا! شماها دیگه کی هستید؟ گفتم همین که دوربینم را روی صورتتان گرفتم خدا را شکر کنید. ولی مردم ما شریف و بامعرفت هستند و هیچ وقت نشده که چنین درخواستی کنند.

- یک نکته دیگر هم لازم می‌دانم بگویم که فعلا دوربین مخفی نمی‌سازم، چون آستانه تحمل مردم ما به خاطر کرونا و مسائل اقتصادی ناشی از آن پایین آمده است. تا چندوقت پیش مردم ما بهترین مردم دنیا برای شوخی‌کردن بودند».

پشت پرده شوخی با مدیری و رامبد جوان

- فکر می‌کنم شوخی را که با پژمان بازغی کردم یک نفر به او لو داده بود، چون عکس‌العمل اش آن چیزی که من انتظار داشتم نبود، اگر مردم به خاطر داشته باشند، خیلی آرام با آن چاقوکش برخورد کرد، به خودش هم گفتم یکی به تو گفته جریان چیست، چون غیرممکن بود که اصلا نترسد. البته خودش هیچ‌وقت قبول نکرد.

- در شوخی با مهران مدیری می‌خواستیم روی خودرو‌اش یک کامیون آجر خالی کنیم، برای این‌کار از پسرش فرهاد پرسیدم و گفت اشکالی ندارد، ولی از آخر ترسید و گفت: نه، پدرم از دست من عصبانی می‌شود که با شما تبانی کردم و به او نگفتم. قضیه دقیقا این بود که مهران یک بنز خوشگل 500 میلیونی داشت که اتفاقی من یک اوراقی‌اش را پیداکرده بودم، می‌خواستیم رنگش کنیم و دقیقا مثل ماشین مهران مدیری دربیاوریم و پسر مهران هم سوئیچ را از او بگیرد و ماشین رنگ‌کرده ما را به جای ماشین پدرش بگذارد تا وقتی که راننده کامیون ضامن را می‌کشد و آجرها را خالی می‌کند، پسرش به او بگوید عه بابا این ماشین شماست؟! درنهایت منصرف شدیم وگرنه مهران مدیری جیغ می‌کشید و می‌آمد بیرون. خودم هم همان زمانی که نقشه را می‌کشیدم با خودم می‌گفتم امکان دارد از کوره در برود. دختر من هم اگر بود این کار را نمی‌کرد، البته اشتباه من هم بود که رفتم با پسر یک هنرمند برنامه ریختم.

- برای رامبد جوان با کارگردانش، فواد منصوریان برنامه ریختم تا با او شوخی کنیم. این‌جور مواقع ما به یک آدم خودی از این افراد نیاز داریم که این‌ها را به تله و موقعیت بیاورد. برای همین به دفتر فواد، کارگردان تلویزیونی خندوانه رفتم و ماجرا را با او درمیان گذاشتم که می‌خواهم با رامبد این‌جور شوخی بکنم و او هم استقبال کرد و گفت: فکر خوبیه! از او پرسیدم رفت و آمدش چطوری است؟ ماشین دارد؟ گفت: نه راننده دارد، گفتم: راننده‌اش اهل شوخی است تا با ما همکاری کند؟ گفت: فکر می‌کنم باشد تا این که راننده را آوردیم و به او گفتیم و قبول کرد و گفت این کار را می‌کنم، اما بعدا وسط کار آن قدر بنده‌خدا ترسیده و پشیمان بود که چه کاری کرده است و اصلا نتوانست بازی‌اش را درست انجام دهد و عملا بازی را خراب کرد و من هم آن وسط، بازی را به یک سمت دیگر چرخاندم و در مجموع بد نشد. من این شوخی را نوشتم و می‌دانستم رامبد اهل این‌جور چیزها نیست، ولی اگر مثلا یکی اهل این‌جور چیزها بود، هیچ وقت چنین شوخی با او نمی‌کردم، چون می‌ترسید»

برخی از بازیگران ما ظرفیت سلبریتی شدن ندارند

- برخی از بازیگران کشورمان ظرفیت و گنجایش دیده‌شدن و سلبریتی‌شدن را ندارند. بازیگران ما تا سلبریتی می‌شوند و قدرتی پیدا می‌کنند، جواب رفیق‌هایشان را هم نمی‌دهند، خودشان را می‌گیرند و در حقیقت من خیلی از دست شان ناراحت می‌شوم، می‌گویم چرا؟ تو خواستی سلبریتی و قابل توجه بشوی، ولی ظرفیت‌اش را داشته باش. ولی می‌خواهم یک مثال قشنگ از همین هنرمندان برایتان بزنم و آن هم محمدرضا علیمردانی است؛ آن قدر این مرد ماه و مهربان است که وقتی رفتارش با مردم را می‌بینم لذت می‌برم، می‌گویم: بارک‌الله این انسانی است که بلد است سلبریتی باشد. حرفم این است که آدم‌ها باید گنجایش قدرت پیداکردن را داشته باشند.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول