به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، احمد حکیمیپور، دبیرکل حزب اراده ملت با خبرگزرای تسنیم گفتگویی داشته است که مهترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
وقتی اصلاحطلبان از دور افتادند به آنان پیوستیم
- در آخرین جلسه شورای مرکزی حزب که تابستان گذشته انجام شد، به این نتیجه رسیدیم که کنش حزبی مستقل از جبهه اصلاحطلبان داشته باشیم، بر همین اساس حزب اراده ملت در انتخابات ریاست جمهوری 1400 کاندیدای حزبی ندارد و مستقل عمل میکند.
- ما اصلاحطلبانی هستیم که میخواهیم کنش مستقلانهتر داشته باشیم و جبهه اصلاحطلبان فقط در موضوعاتی که نیاز به کار جمعی و ائتلافی باشد روی همفکری ما حساب کند.
- ورود حاما به جریان اصلاحات از همان ابتدا هم در موضع نقد بود. وقتی اصلاحطلبان رأس کار بودند و بهاصطلاح برهکُشانشان را داشتند ما اصلاً جزو آنان نبودیم.
- حزب حاما در جریان تشکیل جبهه دوم خرداد به این جریان پیوست. آن زمان آقای کروبی دبیرکلها را در کمیسیون فرهنگی مجلس جمع کرد تا تأسیس جبهه دوم خرداد را استارت بزند، همانجا گفتم «بهاحترام آقای کروبی آمدم، ولی منتقد هستم و نمیخواهم با این مجموعه باشم.»
- وقتی اصلاحطلبان از دور افتادند و ریاست جمهوری از دست رفت، در پاییز 84، به آنان پیوستیم چون دیگر نان و آب و منصبی نبود تا احدی گمان کند نقدها بر سر منصب بوده است، آمدنمان هم به این شرط بود که نقد را در اولویت بگذاریم و ضعفها و مشکلات را برطرف کنیم اما این نقد هربار بهبهانهای عقب افتاد و فرصتسوزی کردیم، هر بار هم این عقبافتادگیها را به انتخابات، مصلحت و اینکه «نقد نباید موجب سوءاستفاده رقیب شود» ربط میدادند.
با اینکه رئیس جمهور نباید نظامی باشد موافق نیستم
- تا جایی که در جریان هستم جبهه اصلاحات هنوز بهصورت جریانی وارد مباحث جدی انتخابات ریاست جمهوری نشده است، اما افراد و حامیان آنان فعالیتها و حرکتهایی دارند، اشخاصی چون محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، محمدجواد ظریف، حجتالاسلام محسن رهامی و مسعود پزشکیان میان اصلاحطلبان مطرح هستند.
- ولی داخل جبهه هنوز خبری نیست و گمان میکنم به بعد از دهه فجر خواهد کشید تا آن زمان تکلیف همه جریانها و کاندیداها هم مشخصتر شود.
- با اینکه رئیس جمهور نباید نظامی باشد موافق نیستم، باید ببینیم در شرایط فعلی چهکسی میتواند کشور را با کمترین هزینه به اهداف برساند.
- اگر راهبرد تعامل باشد گزینه برای ریاست جمهوری زیاد است، اما وقتی مقاومتِ فعال در دستور کار قرار میگیرد، آنوقت گزینش فرد اصلح برای ریاست جمهوری سخت میشود و باید قابلیت فراوانی داشته باشد.
- حاما با برخوردهای تحریمی و منفعلانه موافق نیست، اصلاحطلبی در چهارچوب نظام مستقر معنا پیدا میکند، صرف اینکه کاندیدای حداکثری ما حضور ندارد و شرایط برایمان مطلوب نیست، به هنجارها و رویههای قانونی بیتفاوت باشیم، درست نیست.
رفتار و گفتار خاتمی با هم سازگاری ندارد
- خاتمی بعد از پایان دوره ریاست جمهوریاش حرف جالبی زد و گفت که «سیاستمداران مهمان تاریخ و فرهنگیان میزبان تاریخ هستند، من اساساً اشتباه به سیاست آمده بودم؛ چون شخصیتم فرهنگی است و باید به جایگاه میزبانی خود برگردم»، برای همین هم بنیاد باران را تأسیس کرد اما متأسفانه رفتارهایش با گفتارش سازگاری ندارد، یعنی با تحریک دیگران خودش را درگیر سیاست میکند.
- خاتمی باید تکلیفش را با سیاست مشخص کند که یک کنشگر سیاسی است یا نه! اگر هست کجاست؟ میخواهد در قالب مجمع روحانیون کنشورزی کند یا فراتر از آن در محور جریان اصلاحات باشد؟
- وقتی روی پارلمان اصلاحات کار میکردیم یکی از گزینههای مدنظر برای ریاست آقای خاتمی بود که حتی برخی دوستان با خود او هم رایزنی کردند؛ اما مشخص نیست بالاخره میخواهد چهکار کند.
- قبل از انتخابات شورای پنجم در سال 96 به خاتمی گفتم که «اگر برای انتخابات شوراها هزینهات کنند برایت خوب نیست».
- از خاتمی خواستم تمام سرمایههایش را در جبهه اصلاحات نگهندارد. او باید بپذیرد آمادگی قبول مسئولیت جبهه اصلاحات را دارد یا خیر، باید متوجه باشد وقتی در این جایگاه قرار گرفت الزامات و تبعات آن را هم بپذیرد، اینکه یک جایی موضعی بگیرد و بعد که اتفاقی نیفتاد خودش هم به جمع گلایهکنندگان ملحق شود و بگوید "چرا اینگونه شد؟" حوزه مسئولیت گُم و مسئله لوث میشود.
اعتبار رئیس دولت اصلاحات آب شد
- در شورای شهر اول زمانی که خاتمی رئیس جمهور بود یک بار به دیدارش رفتیم آنجا مشاورانش را دیدم، افرادی بودند که در زمان تصدی وزارت ارشاد با او کار میکردند، خیلی جا خوردم و تعجب کردم، گفتم "خاتمی فقط از اینها مشورت میگیرد؟ اینها که همه جریان اصلاحات نیستند؟!، حالا این افراد از چه کانالی به خاتمی متصل هستند که به مواضع آنها توجه ویژه دارد و حرفشان را گوش میکند، نمیدانم."
- در سایه همین افراد اعتبار و ظرفیتش مانند یخی جلوی آفتاب آب شد و از دست رفت. همینها زمانی که نقدی وارد است میگویند، "دارید خاتمی را تضعیف میکنید"، لذا این بلاتکلیفی دلسوزان جریان اصلاحات را مجبور به سکوت کرده است.
عدم شفافیت در مناسبات اصلاحطلبان دلخوری به وجود آورده
- متأسفانه از مناسبات پشتپرده در جریان اصلاحات سر در نمیآوریم، اگر قرار است در این جریان تصمیمی گرفته شود باید صفرتاصد آن شفاف باشد تا برخی مناسبات پنهان به نام کل جریان اصلاحات تمام نشود، این مسئله خیلیها را دلخور کرده و موضوعی کهنه در جریان اصلاحات است.
- اگر به شرایط انتخابات سال 92 بازگردیم تصمیم همان است. ما آن زمان انتخاب دیگری جز روحانی نداشتیم، البته عارف بود؛ ولی سازوکاری پیش آمد که او هم کنار رفت.
- حمایت اصلاحطلبان از روحانی در سال 92 حزبی نبود و فقط ائتلافی بود ولی در سال 96 طی بیانیه مشروط رسماً از او حمایت کردیم، به او گفتیم چه انتظاراتی داریم.
مرفه بیدرد نمیتواند باری از دوش این مردم بردارد
- مسلماً دوره کسانی که مدتها در پستهای مختلف کشور بودهاند پایان یافته است. برخی هرچه در چنته داشتند ارائه کردند و چیز دیگری برای مردم و کشور ندارند؛ اما مدتهاست در مدار بالای قدرت جولان میدهند. لازم است چرخش قدرت اتفاق بیفتد.
- بهشخصه معتقدم کسی در آینده رئیس جمهور میشود که الآن اسمی از او نیست.
- کسی در انتخابات 1400 توجه مردم را جلب خواهد کرد که علاوه بر پرستیژهای لازم بهعنوان فرد کارآمد، سالم، پاکدست و باتجربه میان مردم مقبولیت داشته باشد و از جنس خود مردم باشد، یعنی شخصی که طعم فقر و محرومیت را چشیده باشد، مرفه بیدرد نمیتواند باری از دوش این مردم بردارد.
انتهای پیام/