به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، ۸ آذر ۷۶ روز فراموش نشدنی برای فوتبال ماست. امروز ۲۴ سال از بازی ایران و استرالیا میگذرد اما هنوز که هنوز است از آن بازی به خوبی یاد میشود و همه علاقهمندان به فوتبال آن بازی را نماد تلاش بیحد و حصر، غیرت ملی، افتخار و فوتبال ناب ایرانی میدانند.
تیم ایران بعد از آن سه بار به جامجهانی رفت اما همچنان بازی ایران و استرالیا نقطه عطف فوتبال ماست. بازی ایران و استرالیا از این حیث بازی عجیبی است که با هیچ منطق فوتبالی نمیتوانستیم از آن پیروز بیرون بیاییم، تا جایی که برخی بازیکنان آن مقطع تیم ملی میگویند هنوز هم میترسند بازی را دوباره ببینند و نتیجه دیگری رقم بخورد(!).
در سالروز این بازی در پرونده امروز زندگیسلام با ابراهیم تهامی که در آن بازی به عنوان بازیکن ذخیره در دقیقه ۷۰ به جای نعیمسعداوی به زمین آمد و در دقیقه ۹۰ با تصمیم والدیر ویرا سرمربی برزیلی تیمملی با علی اکبر استاداسدی تعویض شد اما در همان ۲۰ دقیقهای که در زمین حضور داشت نقش پررنگی در صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ایفا کرد، درباره زندگی شخصی و حرفهایاش هم کلام شدیم. فوتبالیست شیرین خوزستانی که کافی است چند دقیقه با او صحبت کنید تا به صداقتش پی ببرید، صداقتی که همراه با صراحت است.
خیلی استقلال را دوست دارم/ وصیت کردهام مرا با کفن آبی خاک کنید
من ابتدا کشتیگیر بودم اما مثل همه بچههای خوزستان علاقه عجیبی هم به فوتبال داشتم. به همین دلیل بیشتر در زمینهای خاکی همراه با تیم افسر که تیم دوم تاج آبادان بود، بازی میکردم.
من تا ۱۰، ۱۱ سالگی هم در آبادان بازی می کردم تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد و ما به شیراز رفتیم. در آن جا تیمهای فوتبال بسیاری بودند ولی من برای تیم شهیدجهانآرای خرمشهر بازی میکردم.
در این دوران نوجوان بودم ولی یکی از بازیکنان اصلی این تیم محسوب میشدم و حضورم در این تیم، آغاز دوران فوتبالیام بود و بهترین دوران ورزشیام را در این تیم گذراندم.
بیشتر دوران فوتبالیام را در تیم استقلال اهواز گذراندم و عاشق این تیم بودم. مدتی هم برای استقلالتهران توپ زدم. این را هم بگویم که من خیلی استقلال را دوست دارم و به این تیم تعصب دارم و حتی این وصیت را کردم که مرا با کفن آبی خاک کنید.
بهترین بازیکن لیگ کویت شدم!
مربیان تیم ملی پرسپولیسی بودند و من هم خیلی این تیم را اذیت کرده بودم. مایلیکهن هم با من خوب نبود، البته به او احترام میگذارم ولی قضاوت را به خدا واگذار میکنم.
من بهترین بازیکن لیگ کویت شناخته شده بودم اما او من را دعوت نمیکرد. من میتوانستم از طریق تیمملی به اروپا بروم و حرف اول را بزنم ولی نگذاشتند که این اتفاق رخ بدهد. البته آقای علی پروین من را دوست داشت و من در تیم ملی به سرمربیگری او بازی کردم.
داریوش مصطفوی روی من شناخت داشت. او مرا به اردوی تیم ملی برد. از طرفی بعضی از بازیکنان تیم ملی دو کارته بودند و ممکن بود اجازه حضور در بازی رفت استرالیا را پیدا نکنند. به همین دلیل من به اردوی تیم ملی اضافه شدم.
روی کاغذ، استرالیا صعود کرده بود اما ناامید نبودیم
در آن سالها بهترین تیم ملی را داشتیم که به نظر من بهترین تیمملی تاریخ فوتبال ایران هم بود و اگر کار به آن جا کشیده شده بود چون مربی درستی بالای سر تیم نبود.
آن طرف استرالیا هم بهترین تیم تاریخش را داشت. بیشتر بازیکنان این تیم در لیگ انگلیس و اروپا بازی میکردند و روی کاغذ، همه این تیم را صعود کرده به جامجهانی میدانستند اما ناامید نبودیم.
ما در بازی رفت هم شانس داشتیم. خود من در این بازی تعویض شدم و به نظرم داور یک خطای پنالتی را روی من نگرفت. اما همه چیز به بازی برگشت گره خورد و شش روز بعد باید در ملبورن بازی میکردیم که واقعا شرایط خیلی سختی بود.
«ویرا» از نبودنم در فهرست اصلی بازیکنان ناراحت شد
قبل از شروع همین بازی هم ویرا به من گفت که تو چرا گرم نمیکنی؟ که به او گفتم من در فهرست نیستم و او به دکتر ذوالفقارنسب گفت چرا سید در فهرست نیست و ناراحت شد و سیگارش را بر زمین انداخت و بیرون رفت.
به هر حال نمی دانم برنامه چه بود و چطور شد که من در ترکیب نباشم ولی به نظر من از تهران با کادرفنی تماس گرفتند که من در ترکیب اصلی نباشم.
نیمه اول باید ۶-۷ تا گل میخوردیم!
درباره بازی برگشت ایران- استرالیا اگر قرار بود عدالت برقرار شود ما نیمه اول باید ۶-۷ تا گل میخوردیم. البته عابدزاده خیلی خوب بود و دفاع تیم ملی هم اگرچه خیلی جوگیر شده بود اما یک جاهایی خیلی عالی ظاهر میشد.
یادم هست پیش از مسابقه که ۱۱ بازیکن میخواستند گرم کنند تا به زمین بروند، من به مهرداد میناوند و حمید استیلی که کنارم بودند، گفتم شما وارد بازی میشوید و بازی را میبازید ولی بعد من به زمین میآیم و کاری میکنم که شما در جامجهانی هم بازی کنید! من این جمله را به شوخی به آنها گفتم ولی واقعا به همین صورت هم شد.
درسی که باید از بازی ایران و استرالیا گرفت
بلافاصله بعد از بازی موسیقی غمناکی در ورزشگاه پخش شد. ما که سر از پا نمیشناختیم ولی استرالیاییها خیلی ناراحت بودند. حتی خیلی از بچه مدرسهایها را برای جشنشان به کنار زمین چمن آورده بودند که متاسفانه برای آنها و خوشبختانه برای ما جشنشان سر نگرفت.
وقتی به هتل رسیدیم از ماجرای شادی مردم باخبر شدیم و خیلی خوشحال بودیم. البته هتلمان در استرالیا هم هتل بزرگی بود که ایرانیهای زیادی برای گرفتن جشن به هتل آمده بودند. موضوعی که من از آن دوران فراموش نمیکنم این بود که مهمانهای آسیایی هتل حتی از شرق آسیا هم به ما تبریک میگفتند و خوشحال بودند که تنها سهم باقی مانده هم نصیب قاره آسیا شده است.
وقتی شما با جان و دل تلاش کنید و امیدتان را از دست ندهید نتیجهاش را هم میبینید. بازی استرالیا هم همینطور شد و این درسی بود که باید از این بازی گرفت.
مردم هنوز میپرسند موقع تعویض بند کفشت را باز میکردی یا میبستی؟!
بعد از این همه سال، مردم هنوز این سوال را از من به شوخی میکنند که وقتی میخواستی در بازی ایران و استرالیا تعویض بشوی، بند کفشت را باز میکردی یا میبستی؟!
تعویض آقای ویرا برای از جریان انداختن بازی بود. من کلا ۱۴ دقیقه توی زمین بودم. وقتی میخواستم از زمین بیرون بیایم، حمید استیلی از من خواست بند کفشم را ببندم تا وقت بیشتری تلف شود.
از آن طرف دایی خواست که زودتر بیرون بروم تا داور کارت ندهد. بعدها البته بچههای آبادان خیلی از علی دایی ناراحت بودند اما دایی دوست خیلی خوب من در تیم ملی بود و چون من کارت زرد داشتم نگران بود داور اخراجم کند.
بعد از آن ماجرا پاداش یا زمین نگرفتیم/ محبوبیت مهمتر از معروفیت است
به خدا ما بعد از آن ماجرا پاداش یا زمین نگرفتیم. اگر بازیکنان دیگر گرفتند، من خبر ندارم ولی همه اینها در مطبوعات و رسانهها بود و چیزی به ما نرسید. کلا دو تا سکه آقای ناطق نوری داده بود که بعدها نعیم برای من آورد.
مهمتر از پاداش چیزی که برای من خیلی ارزش دارد، محبوبیت آن نسل بین مردم است. هر کسی شاید بتواند با فوتبالیست شدن، معروف شود اما محبوبیت اینطور به دست نمیآید. محبوبیت مهمتر از معروفیت است.
همه مردم کریم باقری، خداداد، دایی، استاد اسدی، خاکپور، خود من و همه بچههای تیم ملی آن موقع را دوست دارند که واقعا خیلی ارزش دارد. هنوز که هنوز است مردم میآیند راجع به آن بازی با من صحبت میکنند و این خیلی کیف دارد.
من هم مثل مارادونا یک استثنا بودم/ دیگر کسی مثل من به فوتبال نمیآید
این روزها که بازیهای تیم ملی را میبینم گاهی از بعضی حرکات بازیکنان خندهام میگیرد. الان فقط بازیکنان ما پول حرفهای میگیرند ولی طراوت و توانایی یکی مثل خود من را ندارند. خدا من را در فوتبال استثنایی ساخت.
به نظرم بازیکنانی از جمله مارادونا و پله استثنایی بودند و منِ تهامی هم یک استثنا بودم، با این تفاوت که آن بازیکنان در کشورهایی بازی کردند که واقعا قدر بازیکنان خوبشان را میدانستند ولی من در کشوری بازی کردم که به راحتی و مانند آب خوردن حقم را خوردند و قدرم را ندانستند.
من همیشه میگویم دیگر کسی مثل من به فوتبال نمیآید و البته دوستان من هم به این موضوع معتقدند.
حق من ملیپوش نیست که حالا مستاجر باشم
فوت دخترم و البته بعضی بیمهریها باعث شد فوتبال را در سال ۸۰ و خیلی زود کنار بگذارم. به نظرم حق من ملیپوش نیست که حالا مستاجر باشم. دوست داشتم وارد عرصه مربیگری هم بشوم ولی دلالها نمیگذارند. من زودتر از خیلیها مدرک A آسیا را گرفتم ولی کسی حاضر نیست به من در لیگ برتر اعتماد کند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/