به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان بهشهر، سردار " رمضانعلی صحرایی" شنبه 17 آبان ماه آسمانی شد و به همرزمان شهیدش پیوست.
پیش از ظهر امروز آیین تشییع پیکر این شهید والامقام که از مقابل بیمارستان امام خمینی بهشهر تا گلزار شهدا زادگاهش شهر رستمکلا با حضور شمار زیادی از مدیران دستگاههای اجرایی، فرماندهان نظامی و انتظامی، روحانیان، خانواده معظم شهدا و ایثارگران و مردم شهیدپروز مازندران، به صورت خودروی انجام شده است.
گوشهای از زندگینامه و فعالیتهای سیاسی و نظامی سردار شهید صحرایی
رمضانعلی صحرایی فرزند مرحوم حاج علیاصغر از فرماندهان نام آشنای استانهای شمالی کشور و از جانبازان ۷۰ درصد جنگ تحمیلی، در خانوادهای مذهبی در شهر رستمکلا در تیرماه سال ۱۳۳۰ به دنیا آمد.
صحرایی پس از اخذ مدرک دیپلم در هنرستان ساری، وارد فضاهای سیاسی بر ضد استبداد پهلوی شد و این مبارزه را بهصورت خانوادگی و با معاونت داماد، پدر، عمو و عموزادههایش صورت داد و حتی در این راه پرحادثه، از همراهی مادر و همسرش نیز برخوردار بود.
سیاه چالهای رژیم پهلوی، بهایی بوده که او و خانوادهاش برای عدالتخواهی و ظلمستیزی پرداخت کرده اند. صحرایی همواره برخورداری خود را از روحیه حماسه و ظلم ستیزی، میراثی از جانب پدربزرگ خود حاج محمود صحرایی دانسته؛ و از این رو عُلقه و علاقه فراوانی را در دل با پدربزرگش احساس میکرد و همواره تلاش م کرد پندها و آموزههای سیاسی او را در مسیر مبارزاتی اش منظور کند.
پس از پیروزی انقلاب و بعد از فتنهانگیزی دشمنان قسم خورده انقلاب و هجوم همه جانبه صدام به مرزهای ایران اسلامی، به ترتیب وارد کارزار با منافقین و چریکهای فدایی در جنگلهای آمل و سپس عراقیها در مرزهای غرب و جنوب کشور شد.
حضور صحرایی در جبهه غرب(پاوه)، در معیت سردار پرآوازه، شهید ابراهیم همت، نقطه عطفی شد تا نبوغ نظامی صحرایی در نظر فرماندهان ارشد نظام رخ نماید.
صحرایی، تجربه فرماندهیاش را از پایینترین سطح نظامی یعنی دسته و گروهان آغاز کرد و پس از نمایاندن استعداد و قابلیتهای نظامیاش بهخصوص در حوزه طرحریزی، به فرماندهی گردان، تیپ، محور و قرارگاه منصوب شد.
در طی مسیر دوران نظامی، در اولین دوره عالی جنگ همراه با فرماندهان عالی رتبه سپاه در بزرگترین دانشگاه نظامی یعنی دافوس پذیرفته شد تا فرصتی فراهم شود که صحرایی، تجارب خود را با دانش نظامی ممزوج سازد و اینگونه بر توان و قوه فرماندهیاش بیفزاید.
حضور در جمع نیروهای مسلح ارتش سوریه و لبنان در سال ۶۴- بهعنوان یکی از واحدهای دوره عالی دافوس - فرصتی شد تا با تجارب دیگر نیروهای مسلح از نزدیک آشنا شود و آن را با تجاربی که در کشور آموخت، درآمیزد.
شهادت برادرش غلامرضا در "سرپل ذهاب" وپسرعموهایش "ابوالقاسم" و "موسی" در آغازین سالهای جنگ تحمیلی، عزم صحرایی را در راه مبارزه مستحکمتر کرد.
حماسه آفرینی صحرایی در عملیات آبی قدس۱ و ۲ در منطقه هورالعظیم در سال ۶۴ به اوج رسید واو در سمت فرماندهی گردان خط شکن امام محمد باقر(ع)، در معیت رزمندگان اسلام بویژه رزمندگان قائمشهری، ضربات سهمگینی را به توان نیروهای عراقی وارد کرد که بازتاباین پیروزی و دستاورهای آن بارها از رادیوی عراق که حاصل عصبانیت آنان بود به گوش رسید.
مجروحیت در عملیات محرم در سال ۶۱ آغاز بهایی بود که صحرایی در جنگ پرداخت کرد و تا پایان جنگ با اصابت ترکش خمپاره و تیرهای مستقیم طی عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ و ... ، بهای پرداختی اش به اوج رسید و در نهایت در فهرست جانبازان ۷۰ درصد جنگ تحمیلی قرار گرفت.
در جنگ نیز همچون روزهای خفقان ستمشاهی از نعمت همراهی با خانوادهاش برخوردار بود؛ به گونه ای که همسر و فرزندانش با حضور در شهر اهواز و سُکنی گزیدن در پایگاه شهید بهشتی،به ندای او لبیک گفتند. صحرایی برای آنکه درس ایثار و ظلمستیزی را به فرزند خود نیز تعلیم دهد، فرزند ارشد خود، جواد را نیز در مقاطعی با خود در جنگ همراه کرد که ۶ ماه حضور در جبهه علاوه بر سه سال زندگی در اهواز، افتخاری بوده که در کارنامه سوابق مقاومت و حماسه صحرایی و خانواد اش ثبت و ضبط شده است.
صحرایی پس از جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ، در مقطعی که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل معروف به UN وارد مرزهای بین المللی ایران و عراق شدند، عهدهدار مسوولیت قرارگاه لشکر ۲۵ کربلا، مستقر در بهمن شیر و چویبده آبادان شد و در ادامه در دهه هفتاد به فرماندهی تیپ ۳ لشگر ۱۶ قدس گیلان در منطقه بوکان منصوب شد و در مبارزه با کموله و دمکرات، جانفشانیهای زیادی را در کنار رزمندگان گیلانی از خود به یادگار گذاشت.
صحرایی پیش از بازنشستگی در سمت فرماندهی توپخانه لشکر ۲۵ به خدمت خود ادامه داد و در نهایت و پس از سالهای سال، حماسه و ایثار و برداشتن زخمهای فراوان به شرف جانبازی هفتاد درصد و در نهایت شهادت نائل شد.
انتهای پیام۸۶۰۰۲/ج