به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، مهدی سعیدی طی یادداشتی در هفتهنامه صبح صادق نوشت: اگر از تعریف دیرینه انسان که از آن با عنوان حیوان ناطق یا حیوان عاقل یاد کردهاند، بگذریم، مقوله عقلانیت در دنیای مدرن، به یکی از کلیدیترین مفاهیم بدل شده است. مفهومی مقدس که آدمیان در تلاشند تا رفتار خود را به آن آراسته و خود را معقول جلوه دهند. عقلانیت در غرب پس از رنسانس دستخوش تغییر مفهومی شده است. غرب مدعی است، با توجه به بازتعریف عقل توانست از «عصر تاریکی» که با حاکمیت مسیحیت و کلیسا در قرون وسطی مقارن بود، بگذرد و راه توسعه و پیشرفت را در «عصر روشنگری» بیابد.
عقلی خودبنیاد و بینیاز و منقطع از راهنماییها و هدایت وحی که گزارههایی متفاوت و متعارض با گزارههای دینی و اخلاقی را احصا میکند. عقل منقطع از وحی هر چند تلاش دارد خود را مستقل از هرگونه تعلق و «آزاد» نشان دهد، اما حقیقت آن است که چنین مدعایی گزافهای بیش نبوده و عقل سکولار خود را اسیر در شهوت و حیوانیت یافته و به ابزاری برای تأمین خواستههای نفسانی آدمی استحاله شده است؛ به گونهای که تبلور عینی آن استعمار و غارت سرزمینها و استحمار و استثمار ملتها در آفریقا، آسیا و آمریکا و آغاز دو جنگ جهانی خانمان سوز اول و دوم و قتل دهها میلیونی تودههای مردم در آغاز قرن بیستم و کشتار مظلومانه مردم فلسطین، یمن، افغانستان، عراق، سوریه و… در قرن بیستویکم است!
عقلانیت در پرتو وحی
عقل در نگاه اسلامی هویت دیگری دارد و در پیوند با شریعت تعریف شده است. سالها پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در توصیف عنصر عقلانیت در مکتب امام فرمودند: «عقلانیت امام هم از اسلام است.» آنچه در آموزههای دینی مورد تأکید و توجه است، عقلی است که نه تنها در برابر وحی قرار ندارد؛ بلکه با هدایت و راهنمایی وحی مسیر حق و هدایت را مییابد. در گفتمان حضرت امام(ره) عقل موجودی است که «ما عبد به الرحمان» است و راه و رسم سعادت و زندگی را مبتنی بر راهنماییهای آسمانی ترسیم میکند. این عقل متصل به وحی ضمن توجه و تأیید گزارههای دینی، در فهم این گزارهها نیز به کار میآید و خود حافظی برای جلوگیری از تحریف و ایجاد مصونیت در آموزههای دینی است.
صحنه منازعه دو الگوی عقلانیت
مهمترین تجلی دو الگوی عقلانیت را میتوان در عرصه سیاستورزی امروز مشاهده کرد؛ عرصههایی که جمهوری اسلامی با الگوی ارائه کرده خود، جهان غرب را به چالش کشیده است.
سیاست در غرب به ظاهر چهرهای عقلانی به خود گرفته و اندیشههای دیگر را به جرم التزام نداشتن به مؤلفههای عقلانیت و پیروی نکردن از منطق سیاست مدرن، «غیرعقلانی» معرفی میکند. حمایت از مردم مظلوم عالم، منطق مقاومت و ایستادگی در برابر زیادهخواهان و استعمارگران، تلاش برای حفظ استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دهها عقلانی دیگر، همگی غیر عقلانی خوانده شده و در سایه تفوق رسانهای و قدرت رسانهای به خورد ملتهای جهان داده میشود.
عقل محافظهکار مدرن امروز، عقل توجیهگر نظام سلطه حاکم بر جهان است و مبتنی بر آن نمیتوان از مقاومت و مبارزه با یکجانبهگرایی سخن گفت؛ این در حالی است که ملتهای مستضعف و محروم عالم امروز برای غلبه بر وضعیت نامتوازن حاکم بر جهان، در اولین گام باید منطق عقلانیت غرب را کنار گذاشته و عقلانیت جدیدی را جایگزین کنند.ه بدونشک منطق قرآنی و عقلانیت اسلامی نماد آن بوده و بهترین گزینه «رهایی بخش» به حساب میآید. این اندیشه امروز به برکت انقلاب اسلامی به مهمترین گفتمان رقیب عقلانیت مدرن بدل شده است.
مقوله انسانیت و اخلاق
تفاوت دو الگو را میتوان در غایات سیاست مشاهده کرد. عقلانی کردن سیاست در دنیای مدرن به مفهوم عقلانی کردن روش و تسری دادن رابطه عینی عقلانی میان وسیله و هدف بر حوزه سیاست تلقی میشود و در این میان صحبت از عقلانی شدن اهداف مورد توجه نیست. امروز حاکمیت نگاه رئالیستی و پوزیتویستی بر سیاست مغرب زمین، عقلانی شدن دولت را تنها در کارایی و پیچیدگی ابزارها و بوروکراسی آن میبیند و از اهداف سیاست و اهدافی که قرار است این ابزارهای کارآمد در خدمت تحقق آن قرار گیرند، سخنی در میان نیست. در نتیجه اهداف سیاست مبتنی بر اهواء بشرِ رها شده از اخلاق و رویگردان از آسمان ترسیم شده و مدتهاست که اخلاق و انصاف و انسانیت و عقل، از جرگه تصمیمگیران در این عرصه کنار گذاشته شده است. در سیاست اسلامی بررسی اهداف سیاست از اولویت ویژهای برخوردار است و به نوعی سیاست اسلامی را میتوان «سیاست غایت محور» دانست. در این نگاه تدبیر و تصمیمی در حوزه سیاست عقلانی است که تحققبخش انسانیت و اخلاق باشد؛ وگرنه غیرعقلانی و غیرشرعی است.
در منطق سیاستورزی مبتنی بر عقل مدرن، رسیدن به هدف اصالت داشته و حجتی برای مباح دانستن وسیله است، لذا کسب منافع از هر طریق ممکن میتواند مجاز باشد، حتی اگر به قربانی کردن حقوق دیگران منتهی شود. حضور مفاهیم و مقیدات اخلاقی از آنجا که مانعی پیش روی کارایی و رسیدن به هدف است، باید کنار گذاشته شود. در تاریخ سیاسی غرب شاهد مثالهای بسیاری را میتوان یافت که مبتنی بر این اصل جنایات بزرگی شکل گرفته است. از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی برای تسلیم کردن ژاپن تا اشغال افغانستان، عراق، یمن و سوریه به بهانه مبارزه با تروریسم و ایجاد دموکراسی، همگی نمونههایی از این رفتارهایی عقلانی غرب است!
این در حالی است که در منطق اسلامی به شدت این اصل منطق مدرن نفی شده و راه و طریق رسیدن به هدف نیز همچون هدف پر اهمیت است و از راههای نامشروع و غیر عقلی نمیتوان به دنبال اهداف مشروع بود. نمونه بارز این رفتار اسلامی را میتوان در به کارگیری سلاحهای شیمیایی و حمله موشکی به مناطق مسکونی یافت که با وجود اینکه این اقدامات ناروا از سوی رژیم بعثی به کرات به کار گرفته شد، ولی حضرت امام(ره) هیچ گاه اجازه به کارگیری چنین روشهایی را صادر نکردند.
تقابل دو نوع عقلانیت
مواجهه همه جانبه این دو الگو از عقلانیت، امروز در صحنه سیاسی و مدیریتی کشور به اوج خود رسیده است. در یک سوی این مواجهه، غربگرایانی قرار دارند که در طول سه دهه اخیر، نزدیکی به غرب را راه حل مشکلات کشور دانستهاند و جریان ارزشی و انقلابی که ایستادگی و استقلالطلبی را ضامن عزت و پیشرفت این ملت میدانند. دوگانه سازشـ مقاومت آشکارترین صحنه این تقابل و رویارویی است، آنجا که عقل مدرن از ضرورت مذاکره برای برداشتن تحریمها سخن میگوید و تصویب برجام را اوج دستاورد خود برای حل مشکلات جشن میگیرد! در مقابل عقلانیت اسلامی معتقد است، راه مقابله و بیاعتبارسازی تحریمها مذاکره نیست؛ چرا که مشکلات موجود محصول سوء تفاهمات نیست که گفتوگو و مذاکره حلال آن باشد. تحریم ابزاری برای دشمنی است که جز تسلیم و تغییر رفتار ملت ایران هدف دیگری ندارد. عقلانیت انقلابی امام معتقد است، با اتکا به منابع و استعدادهای درونی میتوان به اقتصادی رسید که تحریم را بیاثر کند.
به همین دلیل شعار «ما میتوانیم» سر میدهد و نمیخواهد اجازه دهد که در «جنگ ارادهها»، حس یأس و ناامیدی در جامعه فراگیر شود. عقلانیت اسلامی تجربه هشت سال دفاع مقدس را بازخوانی میکند تا به نسل سوم و چهارم انقلاب یادآوری کند که چگونه در آن شرایط حساس و در حالی که دست کشور از همه چیز کوتاه بود، شعار «ما میتوانیم» نسل اول و دوم انقلاب توانست بر مشکلات فائق آمده و توان نظامی کشور را آنقدر ارتقا بخشد که دشمن را مجبور به عقب نشینی و صدور قطعنامه 598 کند. در این الگو از عقلانیت، صلح و آرامش و مذاکره نیز پس از مقاومت و ایستادگی به نتیجه خواهد رسید و با پشتوانه ارادههایی که میتوانند همه موانع را برطرف کنند، دستگاه دیپلماسی در میز مذاکره خواهد توانست از حقوق یک ملت دفاع کرده و اراده ایشان را به قطعنامه و صلحنامه بدل کند.
عقلانیت انقلابی به اقتصاد مقاومتی معتقد است، اقتصادی که اصل را بر تولید داخلی قرار داده و مستظهر به توان فکری و نیروی کار داخلی است و به اراده و هوش و استعداد جوانان این سرزمین اعتقاد داشته و بر این باور است که از این طریق میتوان تحریمها را بیاثر کرد. اما غربگرایان همچنان منتظرند تا تکلیف انتخابات آمریکا مشخص شود تا شاید با انتخاب بایدن، گشایشی را برای کشور رقم بزنند! در بستر این تقابل است که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی سالها پیش تأکید داشتتد: «عقلانیت به معنای تسلیم نیست؛ عقلانیت به معنای هزیمت نیست؛ عقلانیت برای پیش رفتن و در جهت یافتن راههایی برای هر چه موفقتر شدن در رسیدن به این آرمانهاست. بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمیشود. این نشانه بیصبری و نشانه خسته شدن است.» (۱۳۸۷/۶/۱۹)
شجاعت و عقلانیت
حاصل عقلانیت سکولار چیزی جز محافظهکاری و انفعال و بزدلی نیست! انسان منفعتطلبی که جز به حیات مادی خود نمیاندیشد و هیچ سنت الهی فرامادی را قبول ندارد و برای حفظ حیات خود به هر ذلت و پستی رضایت میدهد تا چند صباحی بیشتر زنده بماند! و همین ضعف و ناتوانی است که دشمن را بیش از پیش طمعکار کرده و زیادهخواهان عالم را به تجاوز و تعدی بیشتر سوق میدهد!
محصول تربیت عقل سکولار عافیتاندیشی و تربیت مدیرانی است که حتی حاضر به حضور در خط مقدم در هیچ عرصهای نیستند! همانها که میخواهند از کیلومترها دور، صحنه جنگ را مدیریت کنند و حضور در کنار مدافعان سلامت و امنیت و … را «بیعقلی» معرفی میکنند. چنین رفتارهایی کافی است تا رهبری انقلاب را به یادآوری چنین سخنانی ترغیب کنند که: «بعضیها اسم عقل و عقلانیت را که میآورند، منظورشان از عقلانیت ترسیدن است؛ وقتی میگویند عاقل باشید، یعنی بترسید، یعنی منفعل باشید، یعنی از مقابل دشمن فرار کنید! نه، [این درست نیست]؛ ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند. ترسیدن و فرار کردن و میدان را خالی کردن، اسمش عقلانیت نیست، اسمش همان ترس و فرار و مانند اینها است؛ عقلانیت یعنی محاسبه درست. البتّه دشمن سعی میکند عقلانیت به آن معنای غلط را تلقین کند، بعضی هم نادانسته گاهی حرفهای دشمن را تکرار میکنند.» (۱۳۹۹/۷/۲۱)
امروز راه حل مشکلات کشور سپردن امور به افراد جسور و شجاعی است که هویت خود را مبتنی بر الگوی عقلانیت اسلامیـ انقلابی شکل دادهاند! ترسوها روز به روز کشور را به عقب راندهاند و عقلانیت سکولار آنها چیزی جز ناکارآمدی و انفعال و تحریم و فرصت سوزی به همراه نداشته است. هوشمندی نسبت به این ماجرا خواهد توانست سرنوشت خوشایند و پرامیدی را در آینده نزدیک برای ملت بزرگ و شجاع این سرزمین رقم زند. انشاءالله
انتهای پیام/