به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به درآمدهای میلیاردی از برگزاری دورههای موفقیت در اینستاگرام پرداخته است که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
کسبوکارها که یکیدرمیان زمین میخورند، قیمت ارز و طلا هم که سربهفلک کشیده، ماشین و خانه را هم که اصلا صحبتش را نکنید. چند صد سال طول میکشد یک کارگر با این میزان حقوق بتواند صاحبخانه شود، تازه اگر اوضاع بدتر از چیزی که هست نشود.
کافی است در این شرایطی که چندرغاز پول درآوردن هم برای خیلیها آرزوست، سری به صفحات مجازی و برخی تبلیغات و سایتها بزنید؛ صفحات و سایتهایی که شما را دعوت به میلیاردر شدن در یک روز و یک هفته و یک ماه میکنند. سایتهایی که میگویند کاری نکنید تا پولدار شوید، صفحاتی که تمام چیزهایی را که خودتان میدانید، دوباره به شما تحویل میدهند و بهخاطرش از شما پول میگیرند! بله، در این شرایطی که هیچچیز سر جایش نیست و مطالبات و چشماندازها رنگ آرزو و رویا گرفتهاند و دستنیافتنی شدهاند، عدهای با آرزوفروشی و تکیه بر فن سخنوری و یکسری تکنیکهای ساده روانی حسابی ثروتاندوزی میکنند و سر جماعتی را کلاه میگذارند.
دانستههای خودمان را به خودمان میگویند و بابت آن پول میگیرند!
تکرار کن: دارم ثروت بینظیری را بهدست میآورم، تو روح خدا هستی، پنج میلیون سرمایه ساعتی سه میلیون درآمد، پنج میلیون سرمایه پنج میلیارد درآمد، 6 راه برای افزایش درآمد، 7 راه برای علاقه بیشتر به زندگی، 10 راه برای موفقیت در بورس و... اینها همه بخشی از شعارها و تبلیغاتی است که حول محور رسیدن به موفقیت و پول در برخی صفحات اینستاگرامی و برخی سایتها میبینید.
اصلا کار سختی نیست، کمی درباره موفقیت جستوجو کنید، الی ماشاءالله از این صفحات و افرادی که صدایشان را روی سرشان گرفتهاند و فریاد میزنند و مشتری جذب میکنند و خودشان را پولدار و بیپولها را بیپولتر میکنند.
آشنایی چندانی با این فضا نداشتم، ولی برای درک بهتر مساله ابتدا با چند نفر از آنهایی که در دورهها و کلاسهای موفقیت و کسب درآمد و... این افراد شرکت کرده بودند، حرف زدم. مهدی که چند وقتی است کسبوکار کوچکی راه انداخته، به من گفت: «راستش تازه که کسبوکارم رو راه انداخته بودم دوست داشتم خیلی زود به نتیجه و درآمد بالا برسه. برای همین مرعوب تبلیغات و توصیههای این افراد شدم. اول راه یک دوره رایگان از کلیپها و صوتهای کلاسهای موفقیتشونرو برام فرستادن و من دیدم و بعد هم که حسابی سر ذوق اومده بودم و راضی شدم، بهم پیشنهاد کردن تو دورههای اصلی ثبتنام کنم. من هم این کارو کردم.
مدام میگفتن تو مدت زمان کوتاهی کسبوکارت میگیره، اگر به این چیزایی که ما میگیم گوش بدی و... . خلاصه حدود دو میلیون برای چند جلسه محدود پرداخت کردم، اما دریغ از ذرهای پیشرفت تو کار! حرفها و ترفندهایی که همه ما میدونیم رو زرورقپیچ و تروتمیزتر به خورد آدم میدن و با فن سخنوری که بلدن، حسابی گولت میزنن و سرآخر هم هیچی دستترو نمیگیره.»
درآمدهای میلیاردی از برگزاری دورههای موفقیت!
هزینه دوره پایینتر از 3 تا یک میلیون تومان پیدا نمیکنم. به پیجهای زیادی سر زدهام؛ از شاخصترین افراد تا گمنامترینها! سه میلیون تومان برای یک دوره کوتاه موفقیت! فکرش را بکنید، دورهای که در یک سالن آمفیتئاتر با حداقل هزینه برگزار میشود، حداقل 300 مخاطب دارد و هر نفر هم در کمترین حالت 3 میلیون تومان پرداخت کرده است. عدد شگفتانگیزی است، اما از این شگفتانگیزتر اینکه همین دوره ضبط میشود، در قالب فایل دوره در سایت هم به فروش میرسد و آن عدد قبلی را شگفتانگیزتر هم میکند. کرونا هم خیلی روی کسبوکار اینها اثر نگذاشته و فقط مدل دوره را بهجای حضوری به غیرحضوری و وبینار تغییر داده است. بهتر هم شده، محدودیت جا وجود ندارد و درآمد بیشتر و هزینه کمتر هم شده است.
با یکی از افرادی که مدتها در این حوزه و با افراد فعال در حوزه موفقیت کار کرده است گفتوگویی انجام دادم. از جزئیات این بازار عجیبوغریب و پولهای هنگفتی که ردوبدل میشود به «فرهیختگان» میگوید: «در رابطه با منبع درآمد این افراد باید بگویم اینها ازطریق آموزش درآمد دارند. یک مطلبی را بلد هستند و این مطلب را تکرار میکنند و داد میزنند.
در برج میلاد همایش برگزار میکردند. هزار نفر در برج میلاد جمع میشدند. در سخنرانی خود راهکارهایی برای کسب درآمد بیان میکردند، مثلا 10 کتاب بخوانید و فیلد مشخص کنید و مقالههای بینالمللی در آن زمینه مطالعه کنید و تکنیکها را جمعبندی کنید و آموزش بدهید. من از این طریق پولدار شدم. به شما یاد میدهم چگونه آموزش بدهید. برای همین اسم دوره مدرسه استادی بود. اصول سخنرانی، مقالهنویسی در سایت و غیره را در این دوره آموزش میداد. دوره 9 ماهه حدود ۵۲ میلیون درآمد داشت و مردم هم برای این دورهها ثبتنام میکردند. سالن آن حدود 300 نفر ظرفیت داشت. شما درنظر بگیرید ۵۲ میلیون تومان از هر نفر دریافت میکردند. چیزی حدود 5/7 میلیارد تومان برای یک دوره! الان نمیدانم هزینه دوره چقدر است. مردم استقبال میکردند.
به مردم یاد میداد کتاب بخوانید و کتاب بنویسید. با انتشارات لابی میکردند و مجوزها را دریافت میکردند و هرکسی در این دوره ثبتنام میکرد، بهعنوان تکلیف در انتهای دوره یک کتاب مینوشت. کتابهای بیفایده وارد بازار شد. افرادی با سطح علمی پایین بهعنوان مدرس وارد بازار شدند. خیلی از افراد برای خود صفحه دارند و تجارت میکنند و به ملت اصول موفقیت تدریس میکنند، ولی خودشان اصلا سطح علمی ندارند.»
تندخوانهای دهه 70، کارشناسان بورس امروز شدهاند!
یکی از نکات قابلتامل در رابطه با این دورهها و افراد سودجوی حاضر در این عرصه، مشروعیتی است که آنها از سیستم دریافت میکنند. هیچ نهاد و سازمانی هیچگونه مقاومت و مخالفتی با افعال آنها ندارد و حتی برایشان گشایشهایی هم ایجاد میکند؛ آنتن تلویزیون در اختیار این افراد قرار میدهد، سالنهای مجهز و معروف در اختیار آنهاست، کتاب مینویسند، تبلیغ میکنند، دانشگاهها به این افراد تریبون میدهند و ... . هیچکس نظارتی بر آنها ندارد و این بازار میلیاردها تومان پول را به جیب تعداد محدودی از افراد و چهرههای شناختهشده آن سرازیر میکند.
بسیاری از اساتید این دورهها، خودشان در کسبوکارهایی که داشتهاند ورشکست شدهاند و آدمهای موفقی نبودهاند و هیچ عقبه علمی و آکادمیکی هم ندارند، اما حالا مدرس دورههای موفقیت شدهاند و... . حسین کلهر، مجری و از مطلعان و منتقدان این حوزه هم در رابطه با فعالیت و سوءاستفاده افرادی از فضای نابسامان موجود در جامعه و تکیه بر موفقیت و روانشناسی موفقیت به «فرهیختگان» گفت: «بهطور کلی خیلی از علمای دانشگاهی حتی روانشناسی را به شیوهای که میشناسیم و معقول است و در دانشگاه هم تدریس میشود، از این جهت علم نمیدانند. نه اینکه ارزش کار را پایین بیاوریم. اما همین روانشناسی موفقیت را خود روانشناسان هم قبول ندارند.
در وضعیت جامعه ما که یک یأس عمومی از اتفاقات ایجاد شده و منطقا باید به حرفهای دولت امیدوار باشیم، تقریبا یأس عمومی در روشهای منطقی موفقیت بهوجود آمده است. مردم امید را دوست دارند و هم به امید نیاز دارند. وقتی مردم از همه جا مایوس هستند، به قول معروف فردی که درحال غرق شدن است، به هر علف هرزی چنگ میزند تا غرق نشود. مردم در اینجا بیتقصیرند، چون ناآگاه هستند. مضاف بر این وقتی همایشهای موفقیت و... از وزارت ارشاد یا نهاد متولی مجوز دارد، آن را قانونی میپندارند.
در سالن دانشگاه شهیدبهشتی همایش برگزار میکند، مردم به آن اعتماد میکنند و هزینه میپردازند و شرکت میکنند. این افراد معمولا آدمهایی هستند که هر چیزی مد میشود روی موج آن سوار میشوند. اینطور نیست که مرتبط به نهاد خاصی باشند. در سال 75 و 80 تندخوانی مد بود و بعد روی فضای انگیزشی وارد شدند و بعد علمیتر شد و وارد آموزش خانواده و ارتباط موفق شدند و در سهچهار ماه گذشته همه کسانی که با تندخوانی شروع کردند، سمت بورس آمدند.
نکته دیگر اینکه مدل تاثیرگذاری اینها روی ذهن مردم و کسانی که کار انگیزشی انجام میدهند، درمجموع مدلهای اعتیادآوری هستند. کلا جنس صحبتهای انگیزشی تاثیرگذار و اعتیادآور است. این امر سبب میشود افراد وقتی از همایش انگیزشی بیرون میآیند، یکیدو روز حال خوبی دارند و وقتی سطح این احوال کاهش یافت، اینها نیاز دارند تجدید دوره کنند. مبحث انگیزشی همانند دیدن فیلمهای پورن و... اقدامی اعتیادآور است. مدام اینها به شکلهای مختلف بیرون میآیند و حرف ثابتی را با پوستههای متفاوت بیان میکنند، بهدلیل اینکه معتادان به مباحث انگیزشی نیاز دارند.
وقتی دو هزار نفر در همایشی شرکت میکنند، اگر یکی به موفقیتی برسد، یک به دو هزار، درصد بسیار پایینی است. چطور میتوان ثابت کرد اینها جواب داده است؟ منتها بهخاطر بحث اعتیاد است. در فضای کلی بازار این کار خوب است و مقصر اصلی مسئولانی هستند که آدمها را بیاعتماد و ناامید کردهاند. به هرحال وقتی آب گلآلود میشود، چهار ماهیگیر هم پیدا میشود.»
انتهای پیام/