خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ: پس از قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران و تصمیم دولت ایران بر خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران برخی از جناحهای حاکم در انگلستان به فکر انجام کودتا و دخالت نظامی در ایران افتادند. آنچه انگلستان را ناکام گذاشت انسجام نیروهای طرفدار ملی شدن نفت و مخالفتهای اولیه دولت آمریکا با اقدام نظامی بود.
کودتای انگلیسی ـ آمریکایی
اما استعمار انگلستان در ساقط کردن دولت ملی مصدق و ناکام کردن نهضت ضداستعماری ملی شدن نفت دست از تلاش برنداشت و برای رسیدن به هدف خود شبکههای جاسوسی خود را در ایران فعال کرد تا در بین صفوف متحد نیروهای ملی شدن صنعت نفت که نیروهای ملی و مذهبی میشدند انشقاق ایجاد کند و متاسفانه به هدف خود رسید.
آیتالله کاشانی، رهبر مذهبی نهضت و مصدق رهبر ملی نهضت
شانس با انگلستان یار شد و ژنرال آیزنهاور از حزب جمهوریخواه در آمریکا به قدرت رسید که از افزایش قدرت حزب توده در ایران و گسترش نفوذ شوروی کشور وحشت داشت. با روی کار آمدن آیزنهاور، سیاست آمریکا در قبال ایران تغییر کرد و آمریکا دست یاری به انگلستان داد و برای اولین بار سازمان جاسوسی آمریکا سیا عملیات کودتای نظامی در یک کشور خارجی را تجربه کرد.
طرح کودتا از سوی آمریکاییها عملیات ”تی. پی. آژاکس“ نام گرفت و کرمیت روزولت به منظور اجرای این امر به ایران آمد و انگلیسیها نیز کریستوفر وودهاس را مأمور این کار کردند و نام عملیات خود را ”عملیات چکمه“ گذاشتند.
در داخل ایران نیز شبکه مخفی شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی از حامیان اصلی رضاخان در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹) و اسدالله علم و برادران رشیدیان تحت حمایت خانواده صهیونیستی لرد روچیلد انگلیسی به نام ”عملیات بِدامَن“ فعالیت میکردند.
اسد الله رشیدیان جاسوس انگلیسی
طرح شبکه تبلیغاتی بدامن
در خلال جنگ سرد حاکم بر عرصه بینالملل، آمریکا با هدف مقابله با شوروى طرحى را به واسطه سازمان اطلاعاتی خود یعنی سیا به اجرا درآورد، به نام بدامن. در این طرح قرار بود به کمونیسمهراسی در کشورهای مختلفی که آمریکا در آن نفوذ دارد، پرداخته شود.
در این میان در بحبوحه ملی شدن صنعت نفت و کوتاه نیامدن ایران از حق خود از ملی شدن صنعت نفت و پس از قطعی شدن طرح کودتا علیه دولت مصدق توسط مقامات بلندپایه آمریکا و بریتانیا، ابتدا قرار شد شرایط و زمینهچینیهای این عمل مهیا شود تا نه تنها کشورهای دیگر با این اقدام مخالفت کنند، بلکه دیگر دولتها نیز خود همراستا با طرح کودتا شوند.
بر همین اساس این دو کشور از طرح تبلیغاتی شبکه بدامن که در کشورهای دیگر علیه شوروی و کمونیسم اجرا میشد، علیه مصدق استفاده کردند؛ یعنی قرار شد بدین گونه عمل شود که تبلیغات گسترده و منظمی علیه مصدق و همکاری با حزب توده به طور برجسته تر صورت گیرد و گفته شود که در صورت استمرار دولت مصدق حزب توده و در انتها شوروی بر ایران غلبه خواهد کرد تا بدین نحو مقدمات مشروعیت کودتا در عرصه داخلی و خارجی فراهم شود.
در این چارچوب، مسئولیت طرح بر عهده فردی به نام شاپور ریپورتر قرار گرفت و برای فراهم کردن زمینههاى طرح وی چندین بار به ایران مسافرت کرد و با برادران رشیدى، اعضاى بخش سیا در تهران و دو فرد در داخل ایران به نامهاى رمزی «نِرِن» و «سیلى» که در عملیات تبلیغى «بدامن» نقشى عمده داشتند، ملاقاتهایى کرد.
در واقع این افراد قرار بود با دادن پولهای کلان به نشریات، نویسندگان مطرح و رادیو رسانههای آن زمان طوری القا کنند که با کاهش نفوذ بریتانیا در ایران خطر کمونیسم و حزب توده در ایران هموار خواهد شد تا بدین ترتیب علاوه بر مهیا کردن زمینههای کودتا اذهان جامعه بینالملل را با خود همراه کنند.
وظایف این گروه، نفوذ در رهبری احزاب و سازمانهای سیاسی و مذهبی و ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور و به آتش کشیدن و غارت اموال مردم بود.
نمونه بارز این کار تظاهرات متعدد حزب توده به بهانههای مختلف، وجود سرلشکر فضلالله زاهدی (عامل اصلی کودتا) در مصدر وزارت کشور، رخنه شکبرانگیز شمس قناتآبادی در بیت آیتالله کاشانی (با توجه به سوابق وی در بعد از کودتا) و قتل افشار طوس و دهها عملیات دیگر زمینهساز اهدافی بود که در نهایت محمدرضا پهلوی با حمایت دولتهای آمریکا و انگلیس، فرمان عزل محمد مصدق، نخستوزیر را صادر و در شب ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ به وسیله سرهنگ نعمتالله نصیری، فرمانده گارد جاویدان به وی ابلاغ کرد، ولی قبل از هر اقدام دیگری نصیری توسط سرهنگ ممتاز رئیس کلانتری یک بازداشت و کودتا خنثی شد.
مصاحبه ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا با خبرنگاران ـ تهران ۱. شاپور جی (ریپورتر) ۲. نعمتالله نصیری ۳. ریچارد نیکسون ۴. ابراهیم مدرسی ۵. مهدیقلی علوی مقدم
محمدرضا پهلوی پس از ناکامی کودتای ۲۵ مرداد به همراه همسرش ثریا اسفندیاری، خلبان و آجودانش محمد خاتمی و ابوالفتح آتابای فرار را بر قرار ترجیج داد. ابتدا به کلاردشت و رامسر و از آنجا به عراق و سپس به ایتالیا گریخت.
متاسفانه دولت مصدق یک روز قبل از کودتا به هشدار آیتالله کاشانی توجهی نکرد و در مقابله با کودتاچیان اقدام موثری انجام نداد. کودتاچیان در روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ نهایت استفاده را از انفعال و سردرگمی دولت مصدق برده و با عملیاتی کردن کودتا و با کمک نظامیان وابسته به شاه، اراذل، اوباش، چاقوکشان و فواحش تهران به خیابانها ریختند و در عصر همان روز کار دولت مصدق را خاتمه دادند. نخستوزیر به همراه چند تن از وزرای کابینه، خود را تسلیم کردند و سرلشکر فضلالله زاهدی با فرمان شاه که از قبل صادر شده بود به نخستوزیری کودتا منصوب شد و محمدرضا پهلوی نیز بعد از ۳ روز به ایران بازگشت و بر مصدر قدرت نشست.
انتهای پیام/