به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، پایگاه خبری تحلیلی فردا گفتوگویی با حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا(س) انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه میآید.
- هدف دولت و به طور کلی حکمرانی اقتصادی کشور افزایش قیمت ارز است؛ بنابراین آنچه که اتفاق افتاده و میافتد عمدتا یک برنامه است. در واقع این سادهترین مسیری که میتواند برای تامین هزینههای بخش عمومی کسب درآمد کنند.
- قطعا برای تامین درآمد مورد نیاز دولت راههای سهلالوصول متعدد دیگری وجود دارد، اما حکمرانی اقتصادی ایران نمیخواهد این راهها را بپیماید. کاملا مشخص است که در همه جای دنیا برای تامین مخارج عمومی از درآمدهای مالیاتی استفاده میکنند و نه روشهای مخربی مثل کاهش ارزش پول ملی.
- واقعیت این است که نظام اقتصادی ما حداقل در سه دهه گذشته کاملا در خدمت گروهی از اصحاب سرمایههای مالی و تجاری بوده است و این صاحبان سرمایه تجاری و مالی که عمدتا هم برآمده از درون ساختار قدرت بودهاند، کماکان در ساختار قدرت هستند و تصمیماتشان نیز عمدتا در جهت تامین منافع خودشان است و نه تامین منافع ملی.
- راه حل خیلی ساده است، مسیر چندگانهای وجود دارد و اقداماتی باید به طور همزمان انجام شود. نخست اصلاح نظام بانکی است که بتواند تسهیلات و اعتبارات را به سوی فعالیتهای مولد سوق دهد. مادامی که نهادهای نظامی، انتظامی و نهادهای قدرت بانک دارند، بانک مرکزی امکان سیاستگذاری پولی به معنای واقعی ندارد و اینها خلق پول کرده و میتوانند تمام سیاستهای پولی را بهم بزنند.
- اصلاح نظام بانکی به معنای عمیق آن و ادغام بانکهای ورشکسته یا حذف آنان از نظام بانکی کشور یکی از اقدامات اساسی است که متاسفانه اکنون هیچ عزم سیاسی برای انجام آن وجود ندارد. دلیلش نیز آن است که صاحبان این بانکها همان افرادی هستند که درون قدرت قرار دارند.
لزوم دریافت مالیات از سفتهبازی و سوداگری
- اقدام ضروری دوم، اصلاح نظام مالیاتی کشور است. اصلاح به نحوی که از فعالیتهای نامولد سفتهبازی و سوداگری مثل آنچه در بازار بورس اتفاق میافتد مالیات بگیرد و این دسته از فعالیتها که افرادی در فرآیند آن با پول بازی کرده و به شکل مدرنی رباخواری میکنند، را کنترل کند.
- الان در بازار بورس روزانه چند درصد به دارایی افراد در بازار بورس افزوده میشود بدون اینکه هیچ تلاشی کرده باشند لذا باید از اینها مالیات گرفته و مساله کاملا روشن است. اما نظام تصمیم گیرنده اقتصادی کشور تصمیم گرفته که از اینها مالیات نگیرند. این امر عملا باعث شده که هزینههای هنگفتی بر جامعه و به خصوص گروههای متوسط و پایین که صاحب ثروت و مکنت نیستند وارد شود و تمام فشار بر دوش این بخش باشد.
- موارد متعدد دیگری هم برای کسر مالیات وجود دارد. از جمله خرید و فروش سکه، ارز، فعالیتهای نامولد مثل خرید و فروش زمین و مسکن که همه اینها اکنون به فرصتهای کسب درآمد تبدیل شده است.
کسر مالیات از فعالیتهای نامولد بسیار راحت است
کسر مالیات از فعالیتهای نامولد بسیار راحت است اما مساله اینجاست که ارادهای این کار وجود ندارد، زیرا مجلس تا کنون در خدمت مافیاهای همین سرمایههای حوزه مسکن، سکه، خودرو و ... بوده است. مجلس جدید هم که کار خود را تازه شروع کرده است.
- راههای مدیریت این شرایط بسیار روشن است و در همه جای دنیا طی شده و جواب داده است. اصلیترین مشکل ما، اما فقدان عزم سیاسی برای این کار است. در این وضعیت بانک مرکزی و رئیس آن نقش تعیین کنندهای برای مدیریت بازار ارز ندارد.
شاهد یک سرمایهداری هار و بیمنطق هستیم
- در رابطه با تصمیم حکمرانی اقتصادی کشور برای کسب درآمد از مسیر کاهش ارزش پول ملی، قطعا این وضعیت به سمت بهبود نیست، حتی به شکل ایستا هم باقی نمیماند. این تخریبها خودش موجب تخریبهای بیشتر بعدی خواهد شد. اما ممکن است که پیامدهای سیاسی و اجتماعی این تخریبها یک عقلانیتی بروز و ظهور کند و موجب شود که تصمیمگیرندگان به تجربههای تایید شده و انجام شده در جوامع دیگر توجه کنند.
- به نظر میرسد که این سرمایهداری هار حاکم بر اقتصاد ایران نگاه بسیار کوتاهبینانه و غارتی دارد یعنی فقط میخواهد منابع را برداشته و از کشور خارج شود؛ بنابراین هیچ عقلانیتی در آن نمیبینیم.
منبع: پایگاه خبری تحلیلی فردا
انتهای پیام/