به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، یکی از عوامل شکست جریان تجدیدنظرطلب، به تندروی بازمیگردد که اصلاحطلبان در جیکجیک مستانه قدرتگیری گفتمان اصلاحات، به آن ارتکاب یافتند. ادبیات معطوف به حذف رقیب، اقدام علیه ساختارهای رسمی کشور و تلاش در جهت تولید هنجارهای غیربومی و ضدارزشهای اسلامی، از جمله مواردی است که گویای رادیکالیسم جریان اصلاحطلبی در دوران حکومت دولت اصلاحات و در سالهای بعد از آن است.
با این حال، اخیرا یکی از تئوریسینهای اصلاحطلب با کتمان آنگذشته تند، اعلام کرده که اتفاقا مشکل اصلاحطلبان در کندروی و فرصتسوزی آنها بوده است. ادعاهای او با آنچه از اصلاحطلبان سراغ داریم، تغایر تام دارد.
سعید حجاریان چندی پیش در گفتوگویی با روزنامه «همشهری» با رد هرگونه تندروی از سوی جریان اصلاحات، تاکید کرد: «در این مقطع از سوی اصلاحطلبان تندروی رخ نداد و نمیدانم چرا دوستان بر سر عذرخواهی رقابت میکنند.» او به جای پاسخگویی نسبت به سابقه تند جریان اصلاحات، یقه رقیب را گرفت و مدعی شد: «جریان انصار حزبالله انتهای منطقی تندروی خیابانی بود و وقت زیادی از دولت اصلاحات گرفت. شما امروز نمیتوانید تصور کنید وزیر دولت مستقر را در خیابان کتک بزنند، اما اینها نوری و مهاجرانی را کتک زدند.» برشمردن سوابق رادیکال و غیرعقلانی جریان اصلاحطلبی از حوصله این بحث خارج است اما برای تنویر افکار، ناگزیریم به چند نمونه از اقدامات ساختارشکنانه اصلاحات اشاره کنیم.
اصلاحطلبان؛ روشنفکران تندرو
یکی از نمونههای شیوع و نهادینگی رادیکالیسم در جریان اصلاحات، به نوع ادبیات آن در قبال رقیب مربوط میشود. ثنویتسازی و متصفکردن رقیب به صفت «تندروی» و «انحصارطلبی»، یکی از شیوههای معمول اصلاحطلبان در فضای سیاسی ایران به خصوص در ایام انتخابات است. آنها در انتخابات ریاستجمهوری سال 76 و دو سال پس از آن در انتخابات مجلس ششم، دوگانه مشکوک و البته توهینآمیز «راست افراطی» و «راست اهلی» را با غرض ایجاد دودستگی در صف جبهه مقابل، برساختند.
گزاره دیگری که انحصار گرایی اصلاحطلبان را به روشنی بازمینمایاند، خاطره جالب محمدرضا باهنر، نماینده پیشین پارلمان از نوع رفتار حجاریان با جریان راست در جریان انتخابات مجلس ششم است. از آنجا که بسیاری از اصلاحطلبان طبق تقسیمبندیهای خاص خود، باهنر را در ردیف اصولگرایان معقول و معتدل و متمایل به منافع ملی جای میدهند، پس اظهارات او درباره رادیکالیسم مبتلابه اصلاحات، چندان نمیتواند با برچسب فرافکنی یا دروغ روبهرو شود. باهنر سه سال پیش در گفتوگویی با «ایلنا» درباره تلاش جریان راست برای قراردادن نام هاشمیرفسنجانی در صدر لیست خود و واکنش سعید حجاریان به این موضوع، اظهار کرده بود: «یادم میآید در زمان انتخابات مجلس ششم، مشغول بستن لیست بودیم و مرحوم هاشمیرفسنجانی سرلیست ما بود؛ آقای حجاریان به ما پیام داد که یا هاشمی را از سرلیستی خود حذف میکنید یا ما همه شما را به دریا میفرستیم.»
متهمکردن جبهه مقابل به اَعمال خلاف قاعده، در دوران تفوق اصلاحات، نزد تجدیدنظرطلبان بسیار باب بود، به گونهای که برای ناآگاهان، امر مشتبه شده بود که اصلاحات یعنی عقلانیت و خردگرایی و اصولگرایی یعنی تندروی و درگیری با دگمهای ارتجاعی. با این حال موسی غنینژاد از چهرههای شناختهشده جریان اصلاحطلبی سال گذشته در فصلنامه سیاستنامه [شماره زمستان 98] درباره سابقه افراطگرایی چپهای دهه 60 و اصلاحطلبان دهه 70، گفته بود: «آنها که با شعارهای مدرن و آزادیخواهانه به صحنه آمده بودند، در مباحث خود کمتر به کارنامه اعمال گذشته خود میپرداختند و طوری وانمود میکردند که گویی همه افراطیگریها و تنگنظریهای سالهای اولین انقلاب، کار رقبای راستگرای سنتی بوده است.»
خودخوری؛ خصیصه اصلی رادیکالها
از ویژگیهای بارز گروههای تندرو، تنازع درونی و تلاش برای پاکسازی نیروهایی است که کمترین قرابت ایدئولوژیک را با آنها دارند. یکی از اصلیترین نمودهای این سیاست از سوی رادیکالهای اصلاحطلب، ایجاد هجمه ایشان علیه صادق خرازی، کنشگر اصلاحطلب است که 6 سال پیش، حزبی جوانگرا تحت عنوان «ندای ایرانیان» تاسیس کرد. اقدام خرازی در ایجاد حزب ندا [مخفف نسل دوم اصلاحات] آنقدر برای پدرخواندههای نسل اولی تندروی اصلاحات، سخت و صعب آمد که سریعا با الفاظ تحقیرآمیز از او استقبال کردند. محمدعلی ابطحی، رییس دفتر رییس دولت اصلاحات، گفته بود: «چرا آقا صادق خودش را با اینکه همسن و سال ماهاست، نسل دوم نامیده؟ شاید به خاطر اینکه دیر به اصلاحات پیوسته، خودش را نسل دومی معرفی میکند. در هر حال ما بخیل نیستیم، مبارک باشد.»
پس از این ماجرا، خرازی در گفتوگویی، برخی اصلاحطلبان در دوران استقرار دولت اصلاحات را به دادن «گِرا» به خارج از کشور، متهم کرد. او در اینباره گفت: «کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر[سفیر ایران در فرانسه] بودم، با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند. من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد.» این اظهار نظر جنجالی، با موجی از حملات سازماندهیشده از سوی تندروهای اصلاحطلب مواجه شد.
عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات با متهمکردن خرازی به قاچاق نسخ خطی، تصریح کرد: «به نظر شما لیست دیپلماتهای قاچاقچی نسخ خطی کتابهای قدیمی در جیب کیست.» احمد پورنجاتی از اعضای جبهه منحله مشارکت نیز در نوشتهای طنز اینطور از خجالت صادق خرازی درآمد: «شوخی با یک فقره آقاصادق که این روزها توی بورس سرسرهبازی روی پوست خربزه اوناست. اگه گفتی چرا این لیست داره؟ واسه اینکه تو دیکته 20 میاره. اگه گفتی که شغل و کار این چیست؟ کلاسیکه، عتیقهست، بیخودی نیست. اگه گفتی چرا اخم کرده طفلک؟ چو دستش خالیه، رفته توی لک.»
فتنهانگیزی در سال 88
انتخابات ریاستجمهوری سال 88 نیز در نوع خود حدیث مفصل دیگری از تندروی و رادیکالیسم جریان اصلاحات است. اصلاحات در این برهه با زیرپاگذاشتن روندهای قانونی رسیدگی به اعتراضات، بهطور خودجوش و خودرای، مردم را به حضور در خیابانها و آسیب زدن به اموال عمومی تحریک کرد. با وجود این اقدامات خلاف قاعده، خود اصلاحطلبان تاکید دارند که هیچگاه در انتخابات آن سال تقلب نشد و اساسا امکان تقلب در انتخابات
وجود ندارد.
منبع: روزنامه صبح نو
انتهای پیام/