به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه «صبحنو» در گفتوگو با علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات، گزینههای بالقوه اصلاحطلبان برای ریاست جمهوری بعدی را مورد بررسی قرار داده است که مهمترین محورهای آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
- راههایی که قبلاً انتخاب کردیم، جواب ندادند... پس اصلاحطلبان باید منطقی برخورد کنند و چارهای جز این هم ندارند چون مانند گذشته، زمینه برای آنها فراهم نیست که رویکرد سلبی بگیرند و بگویند ای مردم! به آنی که ما میگوییم رأی بدهید چون دیگران چنین و چنانند و اگر حاکمیت آنها ادامه یابد، چنین و چنان میشود.
- مردم در انتخابات سالهای92 و 94 و 96، بهطور صددرصد به صحبت اصلاحطلبان گوش کردند و بها دادند اما چون نتیجهای نداشت، سرخورده و ناراضی شدند و الان اصلاحطلبان چارهای ندارند جز اینکه گفتمان خود را عوض کنند و با رویکرد دیگری به مردم نزدیک شوند و آن رویکرد، رویکرد ایجابی است نه سلبی؛ یعنی اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند بگویند اگر فلانی رییسجمهوری نباشد، اوضاع بهتر خواهد شد یا اگر تندروها در مجلس نباشند، اوضاع خوب میشود. این رویکرد دیگر از سوی مردم پذیرفتنی نیست.
- اصلاحطلبان در انتخابات سالهای92 و 94 و 96، از فضای هراس مردم از تکرار دولت احمدینژاد یا شبه احمدینژاد و تکرار مجالس هفتم، هشتم و نهم، استفاده کردند و نامزد یا نامزدهایی را حتی از جریان اصولگرایی معرفی کردند که بتوانند نامزدهای تندرو را کنار بزنند. این کار صورت گرفت اما بازخورد منفی داشت. مردم به شدت از این دو نهاد[مجلس دهم و دولتهای یازدهم و دوازدهم] ناراضیاند و این را از چشم اصلاحطلبان هم میبینند، چون اصلاحطلبان به آنها گفتند به اینها رأی بدهند...
- ما اصلاحطلبان باید مسوولیت اقدامات خود را بپذیریم، چون مردم دیگر قبول نمیکنند.
- وقتی در یک تصمیمگیری، تعداد متغیرهای غیرقابل کنترل بیشتر از قابل کنترل شود، تصمیم شما به ریسک نزدیکتر خواهد شد یعنی در شرایط عدم اطمینان، تصمیم خواهید گرفت. بنابراین ما اساساً نمیتوانیم چنین تضمینی را بپذیریم چون متغیرهای زیادی وجود دارند که آن فرد را تسلیم میکنند. اما اگر متغیر قابل کنترل، چهره اصلاحطلب باشد، به هرحال با آن متغیرهای غیرقابل کنترل دچار چالش خواهد شد و به مردم خواهد گفت که به شما وعدههایی دادم و از اجرای برنامههای خود، کوتاه هم نمیآیم و اگر مانع ایجادکنند، تاکید خواهد کرد که من میخواهم کار کنم اما اجازه نمیدهند؛ پس خداحافظ شما! در اینجا اصلاحطلبان چه باشند و چه نباشند، روسفید میشوند.
- شورایعالی اصلاحطلبان اعلام کرد که بهدلیل ردصلاحیتها، امکان ارائه لیست وجود ندارد اما احزاب اصلاحطلب میتوانند بدون استفاده از برند اصلاحطلبی یعنی صرفاً با برند حزب خودشان، نامزدهایی معرفی کنند. کارگزاران در این ماجرا پیشگام شد، لیست داد و شکست هم خورد. بنابراین کارگزاران مجاز است که همان رویه را دوباره تکرار کند.
- اگر شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بهعنوان نهاد انتخاباتی جریان اصلاحطلبی، کاندیدایی معرفی کرد [برای ریاست جمهوری بعدی] در این صورت، هیچ حزب اصلاحطلبی حق ندارد کاندیدای دیگری معرفی کند یا وارد ائتلاف شود یا اینکه بخواهد علاوه بر کاندیدای شورایعالی، از کاندیدای دیگری حمایت کند. پس اگر شورایعالی، کاندیدا معرفی کرد، احزاب اصلاحطلب خنثی خواهند شد یعنی احزاب اصلاحطلب، دیگر مانند انتخابات88 مجاز نخواهند بود از کاندیدای جداگانه خود حمایت کنند. این امکانپذیر نیست. اساساً کارویژه و کارکرد شورایعالی برای انسجام بخشی به آرای احزاب اصلاحطلب است.
- اگر شورایعالی اصلاحطلبان در نهایت برای حمایت از کاندیدای مشخصی به جمعبندی نرسد، ممکن است دوباره اعلام شود که ما [شورایعالی] نامزدی نداریم و احزاب اصلاحطلب، مجازند با برند حزبی خودشان، از نامزد مورد نظر خود حمایت کنند.
- آقای لاریجانی هیچجا نگفته من اصلاحطلبم. آقای لاریجانی که اصلاحطلب نیست. اتفاقاً آقای لاریجانی، اصولگراتر از آقای روحانی است. آقای لاریجانی بهعنوان اصولگرای معتدل پذیرفته شده است. اصلاحطلبان در انتخابات 98، هرگونه عدول از اصول اصلاحطلبی را نفی کردند.
- اصلاح طلبان هنوز برای تعیین مصادیق انتخابات1400 ورود نکردهاند؛ چون بعد از انتخابات مجلس، شورایعالی بهدلیل شیوع کرونا تشکیل جلسهای نداده است. فقط شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هفته پیش جلسه حضوری داشت که در آن جلسه اصلاً بحثی درباره ریاست جمهوری نشد.
- اصلاحطلبان نقداً دو کاندیدای ریاست جمهوری در سالهای92 و 96 داشتند که هرکدام نهایتاً از صحنه رقابت کنار کشیدند؛ یکی آقای عارف و دیگری آقای جهانگیری. باوجودی که گرایش طیفهای مختلف اصلاحطلبی به این دو چهره متفاوت است، اما در هر حال اینها اصلاحطلبند. علاوهبر آقایان جهانگیری و عارف، البته دیگرانی هم برای نامزدی مدنظر اصلاحطلبان هستند که حداکثریترینشان، آقای خاتمی است که امکان حضور برای ایشان وجود ندارد. غیر از ایشان[خاتمی] فرد دیگری که حداکثری باشد، نداریم.
- آقای ظریف بهدلیل اشتغال در وزارت امور خارجه، اساساً از جرگه یک جریان سیاسی خارج است و بنابراین الان نمیشود روی آقای ظریف بهعنوان یک اصلاحطلب یا اصولگرا حساب کرد. البته باید دید ارزیابی بعدی اصلاحطلبان درباره چهرههایی مانند آقای ظریف چه خواهد بود.
در قانون اساسی، یک متر و معیاری برای نامزدهای ریاستجمهوری وجود دارد و آن «رجل سیاسی»بودن است... اسامی که شما از آنها یاد کردید(عبدالناصر همتی، رضا اردکانیان، طیبنیا [وزیر اقتصاد دولت یازدهم] و سورنا ستاری و حتی محمدجواد آذریجهرمی) هیچ کدامشان رجل سیاسی نیستند. این دلیل نمیشود که یک فردی چون در بانک مرکزی یا در یک وزارتخانه موفق بوده، بشود رجل سیاسی.
انتهای پیام/