اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

جامعه  /  مسئولیت های اجتماعی

حراج برنج‌های حاج‌اکبر برای رزمایش‌همدلی

با احتساب 50تن برنج 14هزار تومانی و بیش از 50تن برنج 13هزار تومانی که تا امروز فروش رفته،حاج اکبر تا اینجای کار حداقل از یک سود 350میلیون تومانی به عشق هموطنان آسیب‌دیده از کرونا چشم‌پوشی کرده. می‌پرسم:تا کِی قرار است این معامله با گروه‌های جهادی را ادامه دهید؟نگران نیستید ضرر کنید؟در جواب می‌گوید:«در این کار،ضرر معنی ندارد. تا وقتی گروه‌های جهادی درخواست برنج داشته‌باشند،در خدمتشان هستم. در انبار خودم هم برنج نداشته‌باشم،از همکاران خرید می‌کنم و به دست آن‌ها می‌رسانم.»

حراج برنج‌های حاج‌اکبر برای رزمایش‌همدلی

گروه اجتماعی خبرگزاری فارس؛ مریم شریفی: «اگه گروه جهادی می‌شناسید که دارند برای خانواده‌های آسیب‌دیده از کرونا سبد ارزاق آماده می‌کنند و دنبال برنج ارزون قیمت هستند، این پیام رو براشون ارسال کنید. یک فروشنده خیّر برنج در مازندران داره برنج ایرانی مرغوب رو کیلویی 3، 4 هزار تومن ارزون‌تر از بازار فقط به گروه‌های جهادی عرضه می‌کنه...» یک هفته‌ای می‌شود که این پیام به ظاهر ساده، لبخند به صورت جهادی‌ها می‌نشانَد و قند در دلشان آب می‌کند. چیز کمی نیست؛ در جنگ نابرابر قیمت‌های نجومی ارزاق و دست نه‌چندان پُر گروه‌های جهادی، شنیدن خبر یک تخفیف در این سطح، مثل شکستن یکی از شاخ‌های غول گرانی است.

سرِ نخ این ماجرا را در فضای مجازی گرفتیم و از خانم «هاشمی»، اولین حلقه این زنجیره مبارک، به دیگر حلقه‌ها رسیدیم و حال دلمان با شنیدن قصه زیبایشان، خوب شد.

 

خیر دنیا و آخرتمان در این است که «مهربان باشیم»

«امروز مطلبی می‌خواندم از مرحوم آیت‌الله طباطبایی. در جلسه‌ای، حاضران از ایشان پرسیده‌بودند: در یک جمله به ما بگویید بالاترین و بهترین خیر دنیا و آخرت چیست؟ ایشان لبخندی زده و فرموده‌بودند: "مهربان باشید. مطلع قرآن هم، بسم الله الرحمن الرحیم است. به نام خداوند بخشنده مهربان..."» از ماجرای برنج‌های همراه با تخفیف برای گروه‌های جهادی فعال در رزمایش همدلی پرسیده‌ام که حاج خانم «هاشمی»، مبلّغ، مدرس حوزه و دانشگاه و مدیر حوزه علمیه حضرت معصومه(س) تهران، قبل از هر سخنی، گریزی می‌زند به وادی «محبت» و در ادامه می‌گوید: «تمام ماجرا، همین "مهربانی" است. ما هم اگر در شرایطی که شیوع کرونا باعث ایجاد مشکلات اقتصادی برای برخی از هموطنان‌مان شده، تلاش می‌کنیم از آن‌ها حمایت کنیم، داریم محبتمان را به آن‌ها نشان می‌دهیم. درواقع، این حقی است که هم‌نوعان‌مان بر ما دارند. با این نگاه، حتی اگر حضرت آقا هم درباره رزمایش همدلی و کمک مؤمنانه توصیه نکرده‌بودند، همه باید در این موقعیت به میدان می‌آمدیم و از هموطنانی که تحت‌تاثیر شرایط دو ماه اخیر آسیب دیده‌اند، حمایت می‌کردیم. در شرایطی که پزشکان، پرستاران، خدمه بیمارستان، طلبه‌ها و نیروهای داوطلب دارند با جان و دل برای مقابله با کرونا زحمت می‌کشند و بعضی‌هایشان یک ماه و بیشتر است خانه نرفته‌اند، همه ما هم باید به قدر توان‌مان در این مسیر کمک کنیم و هرکس هر کاری از دستش برمی‌آید، انجام دهد. واقعیت این است که در این ابتلای بزرگی که پیش آمده، اگر همدلی‌های مردم نباشد، نمی‌توان از این شرایط سخت به سلامت گذر کرد.

دعا و خواسته قلبی من هم در تمام این روزها این بود که بتوانم در این میدان جهاد همگانی، خدمتی انجام دهم. با توجه به محدودیت‌هایی که یک بیماری برایم ایجاد کرده و از طرف دیگر، باید برای کلاس‌های مجازی طلبه‌ها و دانشجویان زمان بگذارم، امکان مشارکت حضوری در فعالیت‌های جهادی را ندارم. اما در همین شرایط، خدا خودش مسیر مبارکی را پیش رویم باز کرد.»

برای جهادی‌ها دنبال برنج هستی؟

برای حاج خانم هاشمی، همه‌چیز مثل اجابت یک دعای از صمیم قلب، همین‌قدر شیرین بوده. وقتی می‌خواهم برگردد به نقطه شروع این ماجرای دوست‌داشتنی، لبخندی می‌زند و می‌گوید: «پسرم مدتی قبل می‌خواست از شمال برای تعدادی از دوستان برنج بیاورد. به یک برنج‌کار مطمئن سفارش داد و پول را هم واریز کرد. گذشت و از قضا موعد تحویل برنج‌ها مصادف شد با شیوع ویروس کرونا. صاحب برنج هم که تعدادی از اعضای خانواده‌اش به کرونا مبتلا شده‌بودند، نتوانست سفارش‌ها را به موقع برساند. در همین گیر و دار هم بود که در پایان تعطیلات عید، قیمت برنج یک‌دفعه بالا رفت. مجموع این شرایط، پسرم را در شرایط سختی قرار داده‌بود. اینطور بود که با برادرم که ساکن مازندران است و در کنار کار اصلی‌اش، برنج‌کاری هم دارد و همیشه دستش به خیر است، تماس گرفتم و گفتم: داداش می‌تونی خیلی سریع 300 کیلو برنج برای ما بار بزنی؟ برادرم در جواب گفت: "برای جهادی‌ها برنج می‌خواهی؟!" تعجب کردم. چنین موضوعی در ذهنم نبود. گفتم: نه. پسرم سفارش‌هایی را تعهد کرده و...

چند روزی گذشت و فعالیت‌های گروه‌های جهادی برای تهیه سبد ارزاق ویژه خانواده‌های آسیب‌دیده از کرونا شروع شد. فراخوان‌های این گروه‌ها برای جلب کمک‌های مردمی را که دیدم، یک‌دفعه یاد حرف برادرم افتادم. همان موقع چیزی در ذهنم جرقه زد. تماس گرفتم و گفتم: داداش! یادته اون روز درباره برنج گروه‌های جهادی صحبت کردی؟ اگه واقعاً بخواهیم، دارید؟ گفت: "جور می‌کنیم ان‌شاءالله." چند دقیقه بعد تماس گرفت و گفت: یکی از دوستان که شالیکوبی داره، خودش پیشقدم شده برای فروش برنج به گروه‌های جهادی، آن هم با تخفیف خوب. برنج شیرودی الان در بازار تا کیلویی 17 هزار تومان هم فروخته میشه اما ایشون به گروه‌های جهادی، کیلویی 14 تومان می‌فروشه. تا الان 50 تُن به جهادی‌ها فروخته."»

حاج خانم مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «موقعیت خوبی بود اما من که می‌خواستم به نفع گروه‌های جهادی و خانواده‌های عزیزی که قرار است سبدها به دستشان برسد، کاری کرده‌باشم، گفتم: ببین حاضر میشه ارزان‌تر هم بده؟ قطع کرد و چند دقیقه بعد، دوباره زنگ زد و گفت: "قبول کرد به گروه‌های جهادی که شما معرفی می‌کنید، کیلویی 13 تومان بده." گفتم: 12 تومان نمی‌ده؟! برادرم گفت: "خواهر! واقعاً دیگه نمیشه. تا همین جا هم واقعاً به همان قیمت خرید داره عرضه می‌کنه و کاملاً قید سود خودش رو زده."»

برنج شیرودی(عکس، تزیینی است)

مهمان‌های رزمایش همدلی را به «برنج ایرانی» مهمان کنید

«خلاصه توافق حاصل شد و من، پیامی نوشتم با این مضمون که: "یک فروشنده خیّر برنج در استان مازندران برای حمایت از رزمایش تهیه سبد ارزاق برای خانواده‌های آسیب‌دیده از کرونا، برنج شیرودی را که به قیمت 17 هزار تومان عرضه می‌شود، به گروه‌های جهادی فعال در این زمینه، به قیمت 13 هزار تومان می‌فروشد. گروه‌های جهادی که دنبال برنج ارزان و باکیفیت هستند، با بنده تماس بگیرند تا هماهنگی‌های لازم را انجام دهم. اگر از این فرصت استفاده شود، به‌جای برنج خارجی، برنج ایرانی باکیفیت سر سفره این خانواده‌های عزیز خواهد رفت." و این پیام را در فضای مجازی منتشر کردم و از دوستان هم خواستم که آن را در گروه‌هایی که حضور دارند، بازنشر کنند تا گروه‌های جهادی بیشتری از این موضوع باخبر شوند.»

فردا صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم یک عالمه تماس و پیام دارم. از همان موقع، کارم شروع شد و تا حدود ساعت 2 نیمه شب داشتم به تماس‌ها جواب می‌دادم. افرادی که تماس می‌گیرند، سئوال زیاد دارند و اول از همه از کیفیت برنج می‌پرسند. حق هم دارند چون قرار است تقدیم خانواده‌های آبرومندی شود که بسیاری از آن‌ها تا قبل از این خودشان کسب و کار داشته‌اند و از پسِ زندگی خود برمی‌آمده‌اند. پس اگر می‌خواهیم پیشکشی هم تقدیمشان کنیم، باید طوری باشد که عزت نفسشان حفظ شود. البته درباره حمایت از همه خانواده‌های عزیز کم‌بضاعت باید این ملاحظات رعایت شود. من هم برای این عزیزان توضیح می‌دهم و می‌گویم برنج مرغوبی است و حداقل، ایرانی است و از برنج هندی و پاکستانی، بهتر و باکیفیت‌تر است. حتی اگر بخواهند، عکس دانه‌های برنج را هم برایشان می‌فرستم تا خیالشان راحت شود.»

حتی با نیت خوب هم، راست و دروغ را مخلوط نکنیم!

دارم به روایت شیرین خانم هاشمی و لحن همراه با هیجانش گوش می‌دهم که یک‌دفعه چهره‌اش در هم می‌رود. سکوت که حکمفرما می‌شود، از علت این تغییر حالت می‌پرسم. حاج خانم گله دارد از بعضی اغراق‌ها و در هم آمیختن راست و دروغ‌ها در فضای مجازی که حتی گریبان حرکت ساده و مردمی آن‌ها را هم گرفته. سری به افسوس تکان می‌دهد و می‌گوید: «من در پیامی که منتشر کردم، فقط همان جملاتی که با شما مطرح کردم را نوشته‌بودم اما امروز دیدم در این 4، 5 روز چقدر این پیام تغییر کرده! چیزهایی به آن اضافه شده که متن را اغراق‌آمیز کرده.

اغلب نکات اضافه‌شده، درست است اما نمی‌دانم چه ضرورتی داشته به این پیام اضافه شود، چون ارتباطی به این ماجرا ندارد. من در طول سال، واسطه می‌شوم تا برنج مرغوبی که در زمین آشنایان و اطرافیانم و توسط برنج‌کاران متعهدی تولید می‌شود که با وضو سر زمین می‌روند، به دست دوستان و گروه‌های خیریه برسد. دلم می‌خواهد هم دوستان و این گروه‌ها برنج خوب دریافت کنند و هم آن تولیدکنندگان متعهد و منصف، فروش خوبی داشته‌باشند. اما نمی‌دانم چرا این موضوع، به ماجرای برنج تخفیف‌دار گروه‌های جهادی که بانی‌اش یک نفر دیگر است، ربط داده شده؟ احساس می‌کنم بعضی دوستان که پیام به دستشان رسیده، بر اساس آشنایی قبلی که نسبت به من و خانواده‌ام داشته‌اند، از سرِ لطف این نکات را اضافه کرده‌اند تا به تصور خودشان، اعتماد گروه‌های جهادی را بیشتر جلب کنند. اما به نظر من، کار نادرستی انجام داده‌اند که ممکن است شائبه‌برانگیز و دردسرساز شود. اعتقاد من این است که صداقت، همیشه بهترین راه است.»

 

امروز سفارش دهید، فردا تحویل بگیرید

بحث را عوض می‌کنم و از مراحلی که گروه‌های جهادی برای خرید این برنج باکیفیت همراه با تخفیف باید انجام دهند، می‌پرسم. حاج خانم نفسی تازه می‌کند و در جواب می‌گوید: «هیچ آداب و ترتیب خاصی ندارد. تماس می‌گیرند و مقدار برنج درخواستی‌شان را اعلام می‌کنند. من هم شماره کارت فروشنده را برایشان ارسال می‌کنم. بعد از واریز مبلغ، هماهنگی‌های لازم را برای باز زدن و ارسال برنج‌ها به مقصدی که اعلام کرده‌اند، انجام می‌دهم. اگر میزان برنج درخواستی، زیاد نباشد، با اتوبوس برایشان ارسال می‌شود و می‌توانند در ترمینال شرق دریافت کنند. اما اگر حجم برنج‌ها زیاد باشد، در نیسان باز زده می‌شود تا به دستشان برسد. البته هزینه حمل بار تا مقصد هم بر عهده خریدار است. دوستان امروز که تماس بگیرند و ثبت سفارش کنند، امشب برایشان باز زده می‌شود و فردا به دستشان خواهد رسید.»

به گفته خانم هاشمی، استقبال گروه‌های جهادی از این فرصت، بسیار خوب بوده و درخواست‌ها همچنان ادامه دارد: «از شهرهای مختلفی مثل مشهد، بوشهر، شهریار، تهران، اسلامشهر و ... تماس داشتیم که در میان آن‌ها هم گروه‌های جهادی بودند و هم گروه‌های خیریه که در عمل، تفاوتی برای ما ندارد. تا امروز، بیش از 50 تن برنج فقط برای گروه‌های جهادی تهران و شهرهای اطراف بار زده شده است. چند روز قبل هم گروه جهادی شهید ابراهیم هادی تماس گرفتند و گفتند 8 تن برنج نیاز دارند. می‌گفتند در 200 شهر پایگاه دارند. بعد از آن، چند پایگاهشان از شهرهای مختلف تماس گرفتند و سفارش برنج دادند. به لطف خدا این جریان ادامه دارد و ما هم تا زمانی که فروشنده، سفارش‌ها را قبول کند، در خدمت دوستان جهادی خواهیم بود.»

 

دلمان پیش افطار و سحریِ روزه‌اولی‌هایِ خانواده‌های آسیب‌دیده است

حاج خانم انگار دل‌دل می‌کند چیزی بگوید و مدام منصرف می‌شود. اما بالاخره دل به دریا می‌زند و می‌گوید: «من عمری را در راه تبلیغ دین و بیان احکام اسلام و معارف اهل بیت (ع) گذرانده‌ام. در تمام این سال‌ها، دغدغه‌ام این بوده که حرمت مجالس قرآن و دعا و شادی و عزای اهل بیت (ع) را نگه‌دارم. به همین دلیل، رویه‌ام این نبوده که در مجالس کیسه به دست بگیرم و برای نیازمندان پول جمع کنم. این موضوع مهم، آداب و قواعد خاص خودش را دارد که اگر مراعات نشود، می‌تواند شائبه‌برانگیز باشد. اما ماجرای کرونا که پیش آمد، مثل زمان جنگ تحمیلی، همه‌چیز را تغییر داد. در این 2 ماه، شیوع این ویروس آنقدر زندگی مردم را تحت‌تاثیر قرار داده که هیچ‌کس نمی‌تواند و نباید نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. بنابراین من هم به دلیل ضرورت ایجاد شده، با دوستانم وارد میدان شدیم و به قدر وسعمان قدمی برداشتیم. به طور مثال، در گروه مجازی‌مان پول جمع کردیم و برای رفع بلا، قربانی کردیم. از آن طرف هم وقتی پسرم گفت: "می‌خواهیم برای خانواده‌های شهدای فاطمیون، مواد ضدعفونی‌کننده تهیه کنیم"، باز هم دوستانی که به من لطف و اعتماد دارند، کمک کردند و الحمدلله مبلغ موردنیاز فراهم شد.

این روزها که بحث رزمایش همدلی مطرح شده، یک انگیزه مضاعف هم وجود دارد و آن، فرارسیدن ماه مبارک رمضان است. می‌دانید، امسال در این خانواده‌های عزیز آسیب‌دیده از کرونا و خانواده‌های عزیز کم‌بضاعت، فرزندانی به سن تکلیف می‌رسند و قرار است برای اولین بار روزه بگیرند. خب، در این روزهای طولانی، این روزه‌اولی‌های عزیز، باید سحری و افطاری مناسب بخورند که بتوانند از پس روزه‌داری بربیایند. امروز، دل بسیاری از افرادی که در تکاپوی تهیه سبد ارزاق هستند، پیش همین روزه‌اولی‌های خاص است. بعضی‌هایشان هم کارهای قشنگی می‌کنند. مثلاً نماینده یک گروه جهادی که سفارش 700 کیلو برنج داده، می‌گفت: "قرار است در هر بسته، یک کیلو کره محلی هم بگذاریم تا بچه‌هایی که برای اولین بار می‌خواهند روزه بگیرند، با خوردن این کره جان بگیرند و راحت‌تر این ساعات طولانی را بگذرانند. البته می‌خواهیم گوشت را هم به بسته‌هایمان اضافه کنیم..."»

 

مبادا خودمان را از درختی که شاخه‌هایش به بهشت می‌رسد، محروم کنیم

«از امام حسین (ع) نقل است که فرمودند: "بدانید نیازمندی‌های مردم که به شما عرضه می‌شود، از نعمت‌های الهی است که به شما رو کرده. پس، از این نعمت‌ها خسته نشوید وگرنه به سوی دیگران برمی‌گردد." به زبان ساده‌تر، منظور روایت این است که اگر کسی به شما اعلام نیاز کرد، به این معنی است که خداوند شما را انتخاب کرده برای رفع نیاز او. پس باید چنین فرصتی را غنیمت شمرد دیگر. درست است؟ اگر تعلل کنیم، ممکن است فرصت از دست برود و توفیق نصیب فرد دیگری شود. در این روزهای کرونایی هم که فرصت مشارکت در کارهای خیر فراهم شده، برنده کسی است که هرطور و هرچقدر می‌تواند در این مسیر سهیم شود و به‌موقع عمل کند.

حواسمان باشد در این مسیر، خودمان را گرفتار عدد و رقم نکنیم. ما در گروهمان اعلام کرده‌بودیم می‌خواهیم برای رفع بلا قربانی کنیم و گوشت را میان خانواده‌های کم‌بضاعت توزیع کنیم. در پیام نوشته‌بودیم سهم هرکس در این کار خیر، می‌تواند 20 هزار تومان باشد. یکی از اعضای گروه، در خصوصی به من پیام داد و گفت: "می‌شود من 10 هزار تومان بدهم؟" گفتم: عزیزم! این چیزی که در گروه اعلام کردیم، فقط یک مثال بود. هرکس با هرچقدر دوست دارد و از عهده‌اش برمی‌آید، می‌تواند در این کار سهیم شود. حالا فرصتی است که این نکته را تکرار کنم؛ مبادا پولی را که در راه خیر صرف می‌کنیم، کم بشماریم! آن که کمش هم بد است، گناه است چون در محضر یک بزرگ انجام می‌شود. اما کار خیر، ذره‌اش هم بسیار است و کمش را هم زیاد می‌خرند، مخصوصاً در ماه شعبان که در آن حضور داریم. پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند کار خیر در ماه شعبان، مثل درختی است که ریشه‌اش در زمین است اما آنقدر رشد می‌کند که شاخه‌هایش به آسمان بهشت می‌رسد.»

فراموش نکنیم؛ رزمایش همدلی متعلق به همه اقشار مردم است

حاج خانم هاشمی در پایان صحبت‌هایش، یک نکته مهم دیگر را هم به همه دغدغه‌مندان یادآوری می‌کند: «یادمان باشد وقتی حضرت آقا درباره اجرای رزمایش همدلی و کمک مؤمنانه توصیه کردند، مقصودشان تمام مردم ایران از همه اقشار بود. یک وقت نگاه نکنیم فلان جوان، موهایش کج است یا روسری‌اش عقب است ها... در این میان، آنچه خیلی ارزش دارد، عرق ایرانی بودن و عشق به هم‌نوع است. همین، مایه افتخار است. همیشه هر اتفاقی افتاده، مردم ما از اقشار مختلف و با دیدگاه‌ها و افکار متفاوت، همه با هم حرکت کرده‌اند برای کمک به همدیگر. این احترام به انسانیت، احساس مسئولیت نسبت به هم‌نوعان و جانفشانی برای همدیگر، خیلی درخشان و جلوه‌گر است در میان مردم ما. باید قدردان این روحیه باشیم و این بار و در رزمایش همدلی هم شرایط را برای مشارکت همه اقشار مردم فراهم کنیم.

امیدوارم بعد از پشت‌سر گذاشتن این شرایط سخت، وقتی به آسایش و راحتی برگشتیم، این روزها را که در سختی کنار هم ماندیم، فراموش نکنیم و قدردان نعمت‌های بزرگی مثل سلامتی و نوعدوستی باشیم. چون همین مهربانی‌ها و شکر نعمت‌هاست که می‌تواند بلاها را از سر انسان‌ها دور کند و زمینه‌ساز ظهور منجی باشد.»

 

خادم امام حسین (ع)، افتخارش خدمت به مردم است

برای رسیدن به فروشنده دریادلی که این موقعیت خاص را پیش روی گروه‌های جهادی قرار داده، سراغ واسطه دوم ماجرا می‌رویم. سید «احمد هاشمی» که خودش را خادم امام حسین (ع) معرفی می‌کند، می‌گوید: «هر سال در ایام اربعین، با موکب "علویون مازندران" در خدمت زائران حسینی هستیم. خادم امام حسین (ع) درواقع خادم مردم است؛ در هر موقعیتی که نیاز باشد. با همین نگاه، نوروز پارسال و در جریان سیل، امکانات موکب را بردیم برای خدمت به سیل‌زدگان. امسال هم که با ماجرای ویروس کرونا مواجه شدیم، از باغ یکی از دوستان مقدار زیادی پرتقال خریدیم و به بیمارستان‌های امام خمینی (ره) و بوعلی شهر ساری تقدیم کردیم تا در اختیار کادر درمانی و بیماران قرار دهند. تلاش اهالی موکب برای دوخت ماسک و تولید محلول ضدعفونی هم همچنان ادامه دارد.»

از ماجرای برنج‌های تخفیف‌دار می‌پرسم و آقا سید احمد در ادامه می‌گوید: «فعالیت‌های گروه‌های جهادی برای حمایت از خانواده‌های آسیب‌دیده از کرونا تازه شروع شده‌بود که خواهرم سراغ یک فروشنده منصف برنج را گرفت که بتواند برای سبد ارزاق این خانواده‌ها، برنج با قیمت مناسب به گروه‌های جهادی عرضه کند. من هم که خبر داشتم حاج اکبر برای همکاری با گروه‌های جهادی پیشقدم شده و برنج مرغوب با تخفیف به آن‌ها عرضه می‌کند، ایشان را به خواهرم معرفی کردم. ظرف همین چند روز، به لطف خدا، بیش از 50 تن برای تهران، شهر ری، اسلامشهر و همان حوالی بار زده شده و سفارش‌های گروه‌های جهادی اصفهان و مشهد هم در حال ارسال است. حاج اکبر حسابی هوای جهادی‌ها را دارد و هیچ محدودیتی برای فروش همراه با تخفیف برنج‌هایش تعیین نکرده. این ماجرا، خواست خداست که به ما نشان دهد حتی در دل بلاها و سختی‌ها هم می‌شود اتفاقات خوب و زیبا رقم بخورد.»

 

حاج اکبر زمانی

من همرزم شهدا بودم، نمی‌توانم در مقابل مشکلات مردم بی‌تفاوت باشم

اما بشنوید از قهرمان این داستان؛ خیّری که داوطلبانه وارد میدان شد و برای رونق گرفتن سفره هموطنانی که این روزها کرونا گره به کار و کسبشان انداخته، از سود خوبی که قرار بود در موعد فروش برنج نصیبش شود، صرفنظر کرد. از حاج «اکبر زمانی» برایتان می‌گویم که از خودش بپرسی، می‌گوید کار خاصی نکرده و فقط به رسم روزهای جبهه و جنگ عمل کرده است. مشتاقم بدانم پای او چطور به این معامله ویژه باز شد و او یک‌راست می‌برَدَم سرِ اصل ماجرا و می‌گوید: «خب، من هم یک ایرانی هستم و دلم می‌خواست در این روزها که هموطنانم در سختی قرار گرفته‌اند، کاری انجام دهم. من جزو بچه‌های جبهه و جنگ و همرزم شهدا بودم و نمی‌توانم نسبت به مشکلات مردم بی‌تفاوت باشم. به همین دلیل وقتی گروه‌های جهادی شروع کردند به تهیه سبد ارزاق برای خانواده‌هایی که بیشتر از همه از این شرایط قرنطینه و رکود کار و کسب متضرر شده‌بودند، من هم خواستم کمکی کرده‌باشم. اینطور بود که اعلام کردم برنج‌هایم را با تخفیف در اختیار این گروه‌ها قرار می‌دهم.»

حالا دیگر یک هفته‌ای می‌شود که نیسان‌های آبی‌رنگ، هر روز جلوی شالیکوبی حاج اکبر قطار می‌شوند تا برنج‌های سفارشی گروه‌های جهادی را به مقصد شهرهای مختلف بار بزنند. با احتساب 50 تن برنج 14 هزار تومانی و بیش از 50 تن برنج 13 هزار تومانی که تا امروز فروش رفته، حاج اکبر تا اینجای کار حداقل از یک سود 350 میلیون تومانی‌ به نفع گروه‌های جهادی و در اصل به عشق هموطنان آسیب‌دیده از کرونا چشم‌پوشی کرده است. می‌پرسم: تا کِی قرار است این معامله با گروه‌های جهادی را ادامه دهید؟ نگران نیستید ضرر کنید؟ حاج اکبر زمانی با همان صفا و صمیمیت دوست‌داشتنی در جواب می‌گوید: «در این کار، ضرر معنی ندارد. انسان وقتی کار خیر می‌کند، به سود و زیانش فکر نمی‌کند. دلم می‌خواست من هم در این اتفاق مهم، نقشی داشته‌باشم. حالا هم تا وقتی که گروه‌های جهادی درخواست برنج داشته‌باشند، در خدمتشان هستم. در انبار خودم هم برنج نداشته‌باشم، از همکاران خریداری می‌کنم و به دست آن‌ها می‌رسانم.»

اما این ماجرا، یک طرف دیگر هم دارد؛ خانواده حاج اکبر. دوست دارم نظر آن‌ها را هم بدانم. می‌پرسم: حاج خانم و خانواده در جریان هستند؟ با این معامله در ظاهر، بدون سود شما، موافق‌اند؟ حاج اکبر می‌خندد و می‌گوید: «آن‌ها خودشان در این کارها پیشقدم‌اند. مدتی قبل خبردار شدم دارند برای خرید دستگاه تست کرونا برای بیمارستان ساری پول جمع می‌کنند. بالاخره من هم در این کار سهیم شدم. آن موقع تازه فهمیدم همسرم قبل از من، مبلغ خوبی کمک کرده‌بود. حمل بر خودستایی نشود، این موضوع را به این دلیل مطرح کردم که بگویم همسرم نه‌تنها با این قبیل کارهای من مخالف نیست بلکه همیشه تشویقم می‌کند و دوست دارد در کارهای خیر مشارکت داشته‌باشم.»

 

می‌خواهیم هم سفره خانواده‌های آسیب‌دیده رونق بگیرد، هم کار تولیدکننده ایرانی

نوبتی هم باشد، نوبت شنیدن صحبت‌های حلقه آخر این ماجراست؛ یعنی نماینده یکی از گروه‌های جهادی که لطف حاج اکبر زمانی در این شرایط حساس، حسابی برایشان گره‌گشا بوده. «صدیقه عسگری ورجانی»، نماینده مرکز نیکوکاری سیدالشهدا (ع) در محله شریعتی تهران با اشاره به همکاری زیبایی که میان گروه‌های جهادی برقرار است، می‌گوید: «در شرایطی مثل این روزها که همه گروه‌ها در تکاپو هستند هرچه زودتر سبد ارزاق خانواده‌های تحت‌پوشش و شناسایی‌شده را آماده کنند، با دوستان گروه‌های دیگر در ارتباط هستیم و اگر اقلام باکیفیت‌تر و ارزان‌تر پیدا کنیم، به همدیگر خبر می‌دهیم. چند روز قبل، یکی از دوستان که در مسجدی در شهرک شهید محلاتی فعالیت جهادی دارند، خبر داد که در فضای مجازی، فردی را معرفی کرده‌اند که برنج ایرانی را هر کیلو 3، 4 هزار تومان ارزان‌تر از بازار می‌فروشد. ما هم که در 2، 3 نوبت ارائه سبد ارزاق، برنج ایرانی را جایگزین برنج خارجی کرده‌بودیم، مشتاق شدیم از همین فروشنده خرید کنیم.

واقعیتش این است که درباره تمام اقلام چنین تصمیمی گرفته‌ایم. حبوبات مثل لپه و عدس را هم ایرانی خریده‌ایم. درست است که قیمتش گران‌تر می‌شود اما چون باکیفیت‌تر است، می‌ارزد. خب، برنج ایرانی هم همینطور است؛ هم کیفیت بالاتر و هم طعم بهتری دارد. هدف ما این است که حالا که می‌خواهیم به‌رسم هدیه، سبد ارزاق تقدیم خانواده‌های عزیزی کنیم که این روزها در شرایط سخت قرار گرفته‌اند، اقلام باکیفیت در آن قرار دهیم. از طرف دیگر هم تاکیدمان این است اقلام ایرانی باکیفیت در سبد ارزاق قرار دهیم تا در این میان، تولیدکننده ایرانی سود ببرد.»

تهیه سبد ارزاق البته فقط یکی از کارهای بزرگ اهالی این مرکز نیکوکاری است: «علاوه‌بر دوخت ماسک و گان برای مراکز درمانی و توزیع ماسک، دستکش و محلول ضدعفونی میان خانواده‌های تحت‌پوشش، در روز نیمه شعبان توفیق داشتیم به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج)، 5 گوسفند قربانی و گوشت‌هایشان را به‌عنوان عیدی تقدیم خانواده‌های کم‌بضاعت کنیم. در این میان، گوشت گرم 3 گوسفند، قسمت حدود 250 خانواده در تهران و روستاهای اطراف شد. گوسفند چهارم به یک مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست در اهواز رسید و گوسفند پنجم هم قسمت خانواده‌های تحت‌پوشش یک حوزه علمیه در کاشان شد.»

 

حاج اکبر، سود دنیا و آخرت را برای خودش خریده‌است

خانم عسگری که به‌واسطه حاج خانم هاشمی، سفارش خرید 500 کیلو برنج از حاج اکبر زمانی را ارائه کرده، می‌گوید: «همین امروز برای خرید چند قلم از ارزاق موردنیاز بسته‌ها به فروشگاه‌های زنجیره‌ای و مغازه‌های اطراف مراجعه کردم اما قیمت‌ها آنقدر بالا بود که نتوانستم خرید کنم. ناچار، با وجود توصیه کارشناسان برای خودداری از تردد در شهر، چند نفر از دوستان را فرستادیم بازار تهران تا اقلام موردنیاز را به‌صورت کلی خریداری کنند و بیاورند همین‌جا بسته‌بندی کنیم. خب، ببینید در این شرایط، کار آقای زمانی چقدر ارزشمند است. اگر همه کاسب‌های خیّر در محله‌ها برای این کار پیشقدم می‌شدند و در این شرایط به سود کم راضی می‌شدند، گروه‌هایی مثل ما اینقدر با مشکل مواجه نمی‌شدیم. در عوض، راحت‌تر و برای تعداد بیشتری از خانواده‌های آسیب‌دیده می‌توانستیم خرید کنیم.»

اسم حاج اکبر که به میان می‌آید، دست‌های خانم خیّر جهادگر برای دعا به آسمان بلند می‌شود: «خدا به آقای زمانی سلامتی بدهد. ظاهر قضیه این است که ایشان سودش را کم گرفته یا از سود صرف‌نظر کرده اما در عوض، برکت مالش بیشتر می‌شود و پولش صرف دوا و دکتر نمی‌شود. دقیق‌تر که نگاه کنیم، اتفاقاً ایشان دو سر سود کرده؛ هم دنیوی و هم اخروی. می‌دانید با این کار، چند خانواده را خوشحال می‌کند؟ و می‌دانید چه تعداد گروه‌های جهادی و خانواده‌های دریافت‌کننده این برنج‌ها برایش دعا می‌کنند؟ راست می‌گویند مؤمن، باهوش است. ایشان حتی در بُعد مادی هم سود می‌کند. چطور؟ خب، ما از طریق یک گروه جهادی با ایشان آشنا شدیم. ما هم به یک گروه دیگر معرفی‌اش می‌کنیم. آن‌ها هم به یک گروه دیگر و همین‌طور ادامه پیدا می‌کند و کلی از ایشان خرید می‌شود. خب، شرایط همیشه هم که اینطور نمی‌مانَد. انصاف و مردم‌داری ایشان در ذهن همه می‌مانَد و فردا اگر کسی بخواهد برنج بخرد، باز هم به ایشان مراجعه می‌کند. اما در مقابل، اگر یک برنج‌فروش بی‌انصاف گران‌فروش باشد، همه به همدیگر می‌گویند سراغ او نروید، از او خرید نکنید ها... حرف آخر اینکه خدا خیر دنیا و آخرت را به آقای زمانی بدهد ان‌شاءالله.»

 

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول