به گزارش گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، «کرونا» این روزها تیتر نخست اخبار رسانههای کشورهای جهان شده است، ریز مهمان ناخواندهای که مردم جهان را این روزها به خود درگیر کرده، ویروس کرونا از خانواده بزرگ ویروسهایی هستند که از سرماخوردگی معمولی تا عامل بیماریهای شدیدتری همچون سارس، مرس و کووید ۱۹ را شامل میشود، این ویروس در کشور چین شایع شد و این روزها مردم بسیاری از استانها در کشور ما را هم درگیر کرده است.
در این راستا خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس گفتوگویی درباره «شیوع کرونا و بررسیهای میدانی و تحلیلهای روانشناسی شناختی» با حمیدرضا پوراعتماد استاد پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی داشت، در این گفتوگو پوراعتماد به بررسی میدانی خود با هدف اینکه متوجه شونند مردم چه برداشتی از کرونا دارند؟ نگرش آنها چیست؟ عکس العمل و رفتار مردم نسبت به این پدیده چیست و آیا سبک باور، نگرش و رفتار مرم تاثیری در اپیدمی شدن مسئله داشته است؟ اشاره کرد و تاکید کرد که روش این مطالعه میدانی مشاهده طبیعی مردم در خیابانهای شهر قم، در جریان رویدادهای جمعی همچون معاملات و تعاملات گروهی و روستای نوارون یکی از روستاهای اطراف قم بود.
وی در این گفتوگو تاکید کرد که الزاماً با افزایش اطلاعات مردم تغییر زیادی در نحوۀ مواجهه آنها با ویروس کرونا ایجاد نخواهد شد. راهبردهای به ظاهر بیتفاوتی و انکار در قبال کرونا تا جایی ادامه خواهد یافت که در معادله تصمیم گیری پرخطر تغییر ایجاد شود. یعنی احتمال ابتلا و مرگ با کرونا بیشتر از احتمال مشکلاتی شود که مردم را دچار درماندگی کرده است. آنگاه شاید تغییراتی در راهبردهای مواجهه مردم ایجاد شود.
پوراعتماد به فاصله چشمگیری بین آگاهی از کرونا و اقدام عیله آن در بین مردم اشاره کرد و تاکید کرد که شاید اگر آموزشهای بهداشتی با چاشنی شادی و طنز همراه باشند، در حد خود، توان پذیرش مسوولیت و اقدام در قبال سلامتی خود و دیگران را افزایش دهد.
فارس: نظرتان درباره شیوع ویروسکرونا چیست؟
پوراعتماد: در ۵ بهمن ماه ۱۳۹۸ پسربچه دوساله اهل قم که یکی از اقوام بود، در جریان سفر زیارتی به مشهد دچار علایم آنفلانزای شدید شد، به نحوی که خانوادهاش مجبور به بازگشت زودهنگام به قم شدند. دو روز بعد کودک در یکی از بیمارستانهای قم بستری و سه روز بعد، مادربزرگ این کودک که همراه وی در بیمارستان بود هم دچار لرز و بعد طب شدید شد و در اورژانس همان بیمارستان تحت درمان قرار گرفت. از جمله تدابیر درمانی، تجویز داروهای Oseltamivir، Kelerta، Hydroxychloroquine بود. در حال حاضر، شرایط عمومی مادربزرگ خوب است. اما برای حفظ سلامت از منزل خارج نمیشود.
در ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت، ابتلای دو نفر به ویروس کرونا را در قم را تایید کرد. چند روز بعد قم به عنوان مرکز شیوع کرونا معرفی شد. همین موضوع بهانهای شد تا برای بررسی بیشتر این موضوع در روز۶ اسفندماه به قم مراجعت و تا روز بعد اطلاعات میدانی را جمعآوری کنم.
فارس: چرا؟
پوراعتماد: هدف ما این بود که بدانیم مردم چه برداشتی از کرونا دارند؟ نگرش آنها چیست؟ عکس العمل و رفتار مردم نسبت به این پدیده چیست؟ آیا سبک باور، نگرش و رفتار مرم تاثیری در اپیدمی شدن مسئله داشته است؟
فارس: آیا با تحلیل رفتاری- شناختی از مردم میتوان پیش بینیهایی درباره آینده این بیماری داشت؟
پوراعتماد: روش این مطالعه مشاهده طبیعی مردم در خیابانهای شهر، در جریان رویدادهای جمعی همچون معاملات و تعاملات گروهی و روستای نوارون یکی از روستاهای اطراف قم بود.
فاصله چشمگیری بین آگاهی از کرونا و اقدام عیله آن وجود دارد
فارس: بیشتر درباره این پژوهش توضیح دهید.
پوراعتماد: در این پژوهش سه نمونه آورده شده است. ولی در موارد دیگر نتیجه یکسان بود. می شد فرض کرد اشباع دادهها رخ داده است.
نمونۀ یک حدود ساعت ۱۴:۱۵ روز ۶ اسفندماه، از تقاطع ۴۵ متری عمار یاسر و خیابان چهارمردان به سمت حرم مطهر بود. این قسمت خیابان در اختیار کسبه بومی و اعراب است. هوا بارانی و خیابان آرام و تمیز بود. اغلب مغازهها بسته بودند. به ویژه آنهایی که تابلوی عربی داشتند اما تقریباً همۀ مغازههای آبمیوه فروشی باز بودند. موضوع صحبت کسبه، کرونا بود. چند نفر در مورد ساخت یک بیمارستان طی ۱۰ روز در چین صحبت میکردند. ۳ نفر دیگر جلوی مغازهشان از بیمسؤولیتی مسؤولان میگفتند و اینکه کاری انجام نمیدهند. تعداد بسیار معدودی عابر هم بودند. جمعاً ۴ نفر را دیدیم که ماسک داشتند که البته ۳ نفرشان خانم بودند. هیچکدام از کسبه ماسک یا دستکش نداشتند به جز یک آبمیوه فروشی که دستکش لاستیکی سیاه کارگری داشت.
جمعبندی که در این مورد میتوان گرفت این بود که مشخصاً سطح اطلاعات عمومی مردم درباره ویروس و خطر ابتلا به آن بالا بود. اما پاسخ مردم ترکیبی از بی تفاوتی یا انکار و امید به کمک دولت یا بالاتر بود. به جز گفتوگو درباره موضوع، اقدام فردی یا گروهی علیه کرونا مشاهده نشد. پس فاصله چشمگیر بین آگاهی از پدیده و اقدام علیه آن وجود دارد.
فارس: آیا مورد دیگری که به صورت میدانی تحقیق کرده باشید، دارید؟
پوراعتماد: بله؛ نمونه ۲حدود ساعت ۱۸:۳۰ عصر ۶ اسفندماه ۱۳۹۸ در بلوار ۱۵ خرداد، در نمایشگاه اتومبیل انجام شد. شش نفر در مغازه بودند. چهار نفر از آنها دور یک بخاری گازی حلقه زده بودند. دامنه سنی آنها حدوداً از ۱۷ تا ۶۵ ساله بود. بحثشان درباره فوت شدههای کرونا بود. روابط نسبی و سببی فوت شدگان را طوری بیان میکردند که انگار برای همه آشنا بودند. همگی نتیجه میگرفتند که تعداد فوتشدگان در اثر ابتلا به کرونا خیلی بالاتر از چیزی است که دولت و رسانه میگویند.
از محل و نحوه تدفین هم صحبت میکردند و میگفتند در تپههای بهشت معصومه، حتی زیپ پوشش میت را باز نمیکنند و تلقین هم در کار نیست. فقط چند نفر از اقوام نزدیک متوفی هستند، آهک میریزند و میروند. حدود نیم ساعت به همین توصیفها میگذرد. فضای جلسه از مرور مردگان، متاثر نمیشود. اتفاقاً، برعکس، گاهی چاشنی شوخی هم دارد. در برههای، بحث آیندهنگر میشود و حضار پیشبینی میکنند که تا چند وقت دیگر حتی فرصت نمیشود مردگان را دفن کنند.
مسنترین فرد حاضر میگوید: هر چه خدا بخواهد. در تکمیل صحبت او فرد دیگری که حاج اکبر نام دارد، میگوید: اگر خدا نخواهد برگ از درخت نمیافتد. همگی تایید میکنند. البته جوانترین فرد ساکت است و چای میآورد. در نوشیدن چای مکث میکنم. تقریبا همۀ حضار یکصدا با شوخی میگویند: کرونا نمیگیری بخور. در همین حین فردی، حدود ۳۵ ساله وارد میشود که میگوید: از تدفین یکی از آشنایان خود میآید. نه ماسکی دارد و نه دستکشی. به همه دست میدهد!
توصیف وی از مراسم تدفین دقیقاً مشابه آنچیزی است که چند دقیقه قبل حضار میگفتند. همخوانی زیادی بین توصیفها است. از این فرصت استفاده میکنم و میپرسم که چرا مراقبت بهداشتی نمیکنی و با دستهای باز، ظفرمندانه و با تُن صدای بالا میگوید: « به اینها نیست. اگر بنا باشه بمیریم، میمیریم. اگر بنا نباشه، نمیمیریم.» بقیه یا ساکت هستند یا تایید میکنند. انگار که هیچ مسؤولیت یا کنترلی روی شرایط ندارند.
چند دقیقه بعد فرد میانسالی وارد شد که ماسک N95 صافیدار زده بود. همه به او خندیدند.
آن فرد جلوی در مغازه قدم میزد ولی نزدیک ما نمیشد. صاحب مغازه با ورودهای کوتاه، اما موثر، مباحث را هدایت میکرد. یک جلسه روند درمانی عامیانه در جریان بود.
با حاج اکبر از مغازه خارج شدیم. از او پرسیدم چرا مردم مراقبت نمیکنند؟ البته منظورم خودش بود (روش فرافکن). اول شوخی گرفت و بعد گفت: چه فرقی برایشان میکند؟ مگر چقدر میشود مراقبت کرد؟ باید بیاییم نان دربیاوریم. مرگ از این وضعیت بدتر هم هست؟ خودش پاسخ داد: نه والا.
عدهای عملاً با تصمیمی پرخطر، خود و دیگران را در معرض ابتلا به کرونا قرار میدهند
فارس: جمعبندی این نمونه چه بود؟
پوراعتماد: جمعبندی که در این مورد میتوان گرفت این است که اطلاعات این گروه از کرونا و توان کشندگی آن بالاست. مصادیق را آشکارا ذکر میکنند. حتی آیندهنگری (نسبتاً نگرانکننده) هم انجام میدهند. ولی راهبرد آنها در قبال این وضعیت، بی تفاوتی، انکار و انتظار کمک و یاری از عوامل بیرونی است، تا اقدام و مسؤولیتپذیری در قبال خود و دیگران. در نتیجه، عملاً با تصمیمی پرخطر، خود و دیگران را در معرض ابتلا قرار میدهند. شاید اثر قطعی تنگناها، استرسها و عدم کنترل بر شرایط زندگیشان، هنوز بیش از احتمال ابتلا به کرونا است. تا زمانی که این معادله برقرار است، این مردم با همین روش با کرونا مواجه خواهند شد. بیحسی، بی تفاوتی و گاه شوخ طبعی در قبال مصادیق مرگ با کرونا به وضوح پاسخی آرامبخش برای تفوق براحساس درماندگی و فقدان کنترل روی شرایط است.
فارس: و نمونه ۳.
پوراعتماد: نمونه ۳ حدود ساعت ۱۰ صبح روز ۷ اسفندماه ۱۳۹۸، روستای نوارون، ملاقات با یک چوپان ۵۵ ساله و پسرش که حدود ۳۰ ساله بود.
از کرونا و اثر کشندگی آن شنیده بودند. بلافاصله بعد از سلام و احوالپرسی، پسران سراغ کارشان رفتند. شب گذشته باران شدیدی باریده تا مچ توی گل میرفتند. هنوز از روستایشان کسی مبتلا نشده بود. با تردید میپرسید واقعاً میکشد؟ یا دروغ میگویند؟
از او پرسیدم برای اینکه مبتلا نشوی چکار باید بکنی؟ با تعجب نگاه کرد و خیلی جدی و کوتاه گفت: «چه میدانم.» و ادامه داد «حیوانات نمیگیرند، درسته؟ » یک آره کوتاه گفتم. ادامه داد: «ما که داریم آب لوله کشی بهشون میدهیم و در قلعه نگه نمیداریم. میبریم صحرا. یونجه اجاره کردیم. طوری نمیشوند. درسته؟»
پوراعتماد: جمعبندی که در این مورد میتوان گفت این است که این چوپان و پسرانش از کرونا شنیدهاند. اما اولویت اصلی آنها حفظ گله است. درقبال این وظیفه، مسئوولیت پذیرفته و مجدانه اقدام کردهاند. حتی اقداماتی که متولیان بهداشت سعی میکنند به مردم آموزش دهند و بکار بندند (ولی تا به حال توفیق نسبی داشتهاند)، اینها خودبخود در مورد گوسفندانشان بکار بستهاند. احساس درماندگی و ناامیدی نیست. بلکه عمل توام با توکل را میتوان دید. فقط در پی مقداری تایید بودند، که به آنها ندادم. چون قطعیتی جز وحدانیت خدا وجود ندارد اما نکته قابل توجه، عدم اعتماد به سیستمهایی همچون دولت و رسانه است که در اینجا هم دیده میشود. پدر و پسران سالمند خودشان هستند. به کارشان مسلط هستند و عمل میکنند. زیرا کمتر اسیر نظام آموزش و پرورش و سیستمهای ناکارآمد اجتماعی بودهاند.فارس: جمعبندیاین نمونه چه بود؟
فارس: با توجه به اینکه بخشی از اقشار جامعه هنوز پیامدها و عوارض ناشی از این بیماری را جدی نگرفتهاند چگونه میتوان در این زمینه آگاهی سازی کرد؟
پوراعتماد: این سه مشاهده، از جنبههای جامعهشناسی، مردمشناسی، پزشکی اجتماعی، روانشناسی اجتماعی قابل تحلیل و تبیین است و حتی میتواند در حد خود، مبنای پیش آگهی رفتار این مردم در قبال رویدادهای اجتماعی باشد.
اطلاعات عمومی مردم در مورد کرونا و خطر کشندگی آن بالا است. ولی عکسالعمل آنها متناسب با شناخت و آگاهی آنها نیست. خطر را میدانند ولی متناسب با خطر اقدامی نمیکنند. به جز چوپان که احساس کنترل بر شرایط داشت و در حد توان اقداماتی انجام میداد، سایرین با احساس درماندگی و فقدان کنترل بر شرایط، بیتفاوت یا شوخ طبع نشان میدادند.
احساس درماندگی زمانی ایجاد میشود که افراد مکرراً با موقعیتهای استرس آور و غیرقابل کنترل مواجه شوند. در نتیجه دچار ضعف در تصمیمگیری برای رفتارهای موثر میشوند. این افراد بیشتر علایم افسردگی و رفتارهای ناسازگارانه بروز میدهند. اما آنچه که در دو نمونه نخست مشاهده شد این بود که پیامد ابتلا به کرونا را جدی، اما خارج از کنترل خود میدانستند در نتیجه اقدام مؤثری انجام نمیدادند. این، همان پدیده مرجع کنترل بیرونی رفتار است که بخش اعظم آن حاصل تعلیم و تربیت و شرایط زندگی است.
از آنجا که این افراد، پیامدهای زندگی و تصمیمهایشان ناشی از عوامل خارج از کنترل خود میدانند در نتیجه اقدامی برای تغییر آن انجام نمیدهند. البته که مدیریت اذهان و رفتار کسانی که منبع کنترل بیرونی است به مراتب آسانتر است. اما در شرایط بحرانی رفتارشان بیشتر دچار اعوجاج و کمترقابل پیشبینی است. در طول سالهای ۹۸-۱۳۹۷ در صحنههای کاملا متفاوت همچون موضوعات ارز، حوادث دی ماه و حالا موضوع کرونا شاهد این وضعیت بودهایم.
الزاماً با افزایش اطلاعات مردم تغییر زیادی در نحوۀ مواجهه آنها با کرونا ایجاد نخواهد شد
نتیجه آنکه الزاماً با افزایش اطلاعات مردم تغییر زیادی در نحوۀ مواجهه آنها ایجاد نخواهد شد. راهبردهای به ظاهر بیتفاوتی و انکار در قبال کرونا تا جایی ادامه خواهد یافت که در معادله تصمیم گیری پرخطر تغییر ایجاد شود. یعنی احتمال ابتلا و مرگ با کرونا بیشتر از احتمال مشکلاتی شود که مردم را دچار درماندگی کرده است. آنگاه شاید تغییراتی در راهبردهای مواجهه مردم ایجاد شود.
همانطوری که گفتم این تغییرات قانونمند و پیشبینی پذیر نیستند چون تابع متغیرهای بیرونی هستند. نه متغییرهای با ثبات در شخصیت افراد. تا آن زمان متاسفانه نرخ بروز ابتلا به ویروس کرونا، شیوع مرگ و میر به نسبت مبتلایان افزایش خواهد یافت. در آن صورت، میانگین سنی متوفیان با کرونا در قم و چه بسا در ایران پایین تر از سن مرگ و میر جهانی باشد.
فارس: پس چه باید کرد؟
پوراعتماد: ایجاد احساس « تسلط بر شرایط » میتواند موقتا در معادله فوق تغییر ایجاد کند، هر چند که تغییر اساسی ریشه در الگوهای آموزشی و پرورشی، ترغیب حس مسوولیت فردی، احترام به حقوق فردی در همۀ ارکان جامعه و حکمرانی دارد؛ که البته زمان این بحث حالا نیست. از شوخ طبعی، موسیقی و شادی میتوان به عنوان پرتزهای موقتی برای ایجاد تسلط و بالا بردن خلق عمومی جامعه استفاده کرد.
هر چه خلق فردی یا عمومی پایینتر باشد، یا حالات افسردگی غالب باشد، احتمال تکرار الگوهای نامناسب گذشته یعنی همان بیحسی افزایش مییابد. هر چه خلق عمومی بالاتر باشد یعنی اصطلاحاً افسردگی فردی و عمومی کمتر باشد احتمال « عمل » یا «اقدام » و پذیرش مسئولیت افزایش مییابد. شاید اگر آموزشهای بهداشتی با چاشنی شادی و طنز همراه باشند، در حد خود، توان پذیرش مسوولیت و اقدام در قبال سلامتی خود و دیگران را افزایش دهد.
به عبارت دیگر، برای تاثیر کوتاه مدت، اما موثر، باید از چاشنیِ هیجانات (شناخت گرم) استفاده کرد تا چاشنیِ شناخت و آگاهی (شناخت سرد).هیچگونه شواهدی در دست نیست که نشان دهد چنین فضایی باعث کاهش دینداری مردم شود. به نظرم همگی باید از این فرصت درس بیاموزیم. مسئولین و سایر متخصصین باید به تبیین پدیدههایی نظیر آنچه که در نمونههای ما آمد بپردازند تا شناخت ما به واقعیت نزدیکتر شود. ایجاد اعتبار برای رسانه حدیث مفصل دیگری که بماند انشاالله برای فرصت بعدی.
انتهای پیام/