خبرگزاری فارس مازندران؛ سرویس سیاسی| شاید که خیر قطعا یکی از مهمترین سوالات این روزهای برخی از مردم ایران اسلامی این باشد اصولی چرا باید در انتخابات دوم اسفند شرکت کرد؟ مگر تاکنون که در انتخابات شرکت کردیم چه گلی به سر ما زده شد که حالا با شرکت در این دوره از انتخابات گلی به سر ما زده شود؟
مگر نه اینکه تاکنون در ۱۰ دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کردیم چه خیری از مجالس قبلی دیدیم که با دوره جدید مجلس ببینیم؟ اصولا مگر کسی به رأی ما توجه میکند که حالا شرکت کردن ما در انتخابات باعث توجه آقایان به رأی ما شود؟
بسیاری از این دست سوالات، پرسشهای است که لااقل نگارنده به عنوان کسی که به جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ دعوت میشود در آن جلسات میشنوند و میبیند، راستی پاسخ به این سوالات را چگونه باید داد، شاید دم دستترین پاسخ که پاسخی به همه سوالات مذکور میتواند باشد این هست که «شرکت در انتخابات یعنی شرکت در تعیین سرنوشت آتی»
اما به نظرم این پاسخ کلی کمی به بیان جزئیات نیازمند است تا مخاطب پرسشگر را به یک جمعبندی درست و البته دقیق برساند در اینکه همه ما انتقادات جدی به مجلس داریم شکی در آن نیست اما آیا داشتن انتقاد از مجموعهای میتواند ما را به این نتیجه برساند که از آن مجموعه میبایست فاصله گرفت؟! واقعا این نتیجهگیری منطقی و عقلانی است؟!
مورد اول؛ به بیانی دیگر آیا انتقاد از مجلس چه مجلس فعلی و چه مجالس قبلی میتواند مجوزی برای عدم شرکت در انتخابات باشد؟! اجازه دهید در چند بند به این سوال و یا شبهه پاسخ داده شود؛ شرکت در انتخابات حقی هست که غیرقابل واگذاری و نیز غیر قابل چشمپوشی از آن هست.
وقتی ما با فردی دعوا و منازعهای داریم و طرح شکایت کردیم، قاضی محکمه هم به دلیل ارائه اسناد متقن از طرف ما، ما را پیروز این شکایت اعلام کرد، در اینجا با وجود آنکه ما پیروز این پرونده هستیم اما همان قانونی که این پیروزی را به نفع ما اعلام کرده است نه تنها گذشت از طرف مقابلی که اکنون مجرم و محکوم هست را با وجود آنکه حکم پیروزی به نام ما صادر شد را حق مسلم ما میداند بلکه اتفاقا به شدت به دنبال این نکته هست که بتواند نظر ما را بابت گذشت از این حق مسلم بگیرد، انتخابات حقی نیست که بشود از آن گذشت، حقی هست که باید اتفاق افتد.
مورد دوم؛ انتقاد از یک مجموعه نباید ما را وادار به دست کشیدن از آن مجموعه کند، اگر دست بکشیم خودمان ضرر خواهیم کرد، باز هم اجازه دهید با یک مثال این نکته تبیین شود، شاید دختر یا پسری که در آستانه کنکور قرار دارد انتقادات جدی به کنکور و یا خود دانشگاهها داشته باشد، حق انتقاد از دانشگاه و کنکور برای آن دختر و پسر کنکوری محفوظ، اما اینکه ایشان با این دلیل از در کنکور شرکت نکند بهطور قطعی خودش را از پیشرفت و ساختن آینده خوب برای خودش دور کرده است.
به بیانی دیگر تنها کسی دود در چشم او میرود و او را از آینده درخشان محروم میکند خود اوست، او ضرر میکند چرا که او چه خوشش بیاید و چه بدش بیاید بطور حتم کنکور با تمام توان برگزار میشود، بنابراین انتقاد از مجموعه نیاید ما را به دور گشتن از آن مجموعه وادار کند.
مورد سوم؛ در انتقاد باید جانب انصاف را رعایت کرد، انصاف را اگر در مورد دیگران رعایت نکنیم باید منتظر باشیم دیگران هم قضاوتی نادرست و بیانصافانه از ما داشته باشند، بدون شک روزی و روزگاری هر کدام از ما ها هم در معرض قضاوت دیگران قرار خواهیم گرفت، در آن روز و روزگار توقع قضاوتی منصفانه را از دیگر یا دیگران داریم حال که اینگونه هست پس امروز قضاوتی منصفانه از دیگران داشته باشیم.
آیا مجلس شورای اسلامی مصوبات درست که به درد جامعه بخورد نداشته است؟! این خیلی بیانصافیست که مطلق به موضوع نگاه کنیم و هیچ روز آفتابی برای مجلس در نظر نگیریم، انتقاد داریم درست اما آیا واقعا حق داریم که خدمات مجلس را به جهت انتقاداتی که داریم ندید بگیریم؟!
مورد چهارم؛ به نظر نگارنده یکی از مهمترین و یا به عبارتی اصلیترین عامل در انحراف نمایندگان مجلس با عرض پوزش فراوان خود ما هستیم، تصور میکنیم تنها تا روز رأیگیری وظیفهمند هستیم، این گونه فکر میکنیم که تلاش برای رأیآوری فرد مورد نظرمان، وظیفه اول و آخر ما است و حال اینکه این نوع نگاه، نگاه درستی نیست.
به راستی کجاست مطالبه عمومی از نمایندگان مجلس؟! کجاست خیزش عمومی خواستن از نمایندگان مجلس؟! بله بطور یقین نماینده طبق وظیفهای که دارد و نیز از همه مهمتر طبق قسمی که خورده است میبایست به وظیفه قانونی خود عمل کند اما آیا ما که در رساندن آنها به جایگاه نمایندگی کمک کردیم وظیفهای در این قسمت نداریم؟! آیا شده یک بار هم به دفاتر آقایان سری بزنیم؟
بگوییم؛ فلانی این چه نطقی بود که در مجلس بیان کردید؟ و یا اینکه به او مشورت دهیم که فلان مشکل در فلان نقطه هست که می توان با تصویب قانونی در این راستا، به حل مشکل مذکور که مشکل جمع زیادی هست اقدام کرد؟! متاسفانه بپذیریم ارتباطمان با نمایندگان بعد از انتخاب شدن از سه حالت خارج نیست که به اعتقاد نگارنده هر سه حالت سم هست؛ سمی که میتواند به ناکارآمد شدن بیشتر مجلس کمک کند و آن سه حالت عبارتند از؛ قطع ارتباط کامل میکنیم؛ اگر نماینده را دیدیم و یا با او نشستیم فقط تعارف اغراق آمیز تحویل او میدهیم؛ از همه بدتر اینکه ارتباط با او میگیریم اما نه برای نفع عمومی و مردمی بلکه برای منفعت شخصی و باندی با او ارتباط میگیریم، ما چارهای نداریم برای آنکه نه تنها مجلس بلکه همه مجموعهها اعم از دولت و غیردولت را سر خط بیاوریم.
میبایست به فرمان نهضت مطالبهگری عمومی و به تعبیر حقیر خیزش فراگیر مطالبهگرایانه مردمی که رهبر عزیز و فرزانه انقلاب اسلامی نه اکنون بلکه بسیار قبلتر فرمودند روی بیاوریم.
پس هم شرکت میکنیم و هم بعد از انتخابات چه کسی که مدنظر ما بود به مجلس راه یافت و یا چه کسی که ما به او رای ندادیم رای آورد نهضت مطالبهگری را پیگیر خواهیم شد.
مورد پنجم؛ همه ما قبول داریم دشمنی و دشمنانی داریم که بسیار خونخوار و وحشی صفت هستند، شاید تا دیروز اینگونه بنظر میرسید که دعوای اروپا و آمریکا با جماعتی حزب اللهی و چادری است، ما اکنون برای همه ثابت شده است که دعوای حضرات با ایران و ایرانی است، اصلا کاری به اینکه این یکی اهل مسجد و بسیج هست با آن یکی که خیلی تقیدی به حجاب ندارد بلکه او به دنبال محو این و ایران است.
جملهای چندین سال قبل یکی از مشاوران امنیت ملی کاخ سفید را به یاد بیاوریم که گفت ما پایمان به ایران رسید میبایست نسل ایرانی را از کره خاکی برداریم، شرکت فراگیر در انتخابات دشمن و دشمنان قسم خورده ایرانی را فرسنگها به عقب خواهد راند، هر چه میزان شرکت کنندگان در انتخابات بیشتر و بیشتر باشد بطور حتم آنها جرأت دستاندازی را بخود نخواهند داد.
مورد آخر؛ سرانجام آخرین نکته اینکه ایرانی باغیرت، ای کسی که در مراسم استقبال از پیکر تکه تکه شده حاج قاسم عزیز طوفان به پا کردی، ای کسی حضرت روح الله عزیز در وصیت نامهاش از تو تجلیل کرد، ای کسی که خلف اصلح امام عظیمالشان، سید علی خامنهای عزیز بکرات و بارها با نهایت تواضع صادقانه و عارفانه از تو تشکر کرد.
اینک شهدای نه تنها ایران بلکه از صدر اسلام تاکنون، از بدن تکه تکه شده اما منور سمیه و یاسر اولین شهدای اسلام تا بدن بیسر و دست اما معطر حاج قاسم عزیز به شما چشم دوختند که چه خواهید کرد، طوفانی به پا کنید که دل و دیده آخرین ذخیره الهی شاد و مسرور شود.
یادداشت: شکرالله رضازاده شرمه
انتهای پیام/۸۶۰۴۸/ج