یکی از بهترین و مهمترین راههای مدیریت خواستههای نفس و سیر و سلوک الی الله، «مرابطه» است.
«مرابطه» در لغت به معناى «مواظبت کردن» است و در اصطلاح اخلاق، به معناى «مراقب خود بودن» و «نگران احوال و اعمال خویشتن بودن» است. (نک: راغب، المفردات، 339 ؛ مهیار، فرهنگ ابجدى، 414 ؛ مهدوی کنی، نکتههای آغاز در اخلاق عملی، 345)
توضیح اینکه انسان اگر بخواهد رشد یابد و اعمالش دقیق و خالص گردد و از رذائل دوری کند و به فضائل آراسته گردد باید قبل و هنگام اقدام به هر کاری تفكّر و تأمّل کند، تا کارى از روى غفلت و بر خلاف آنچه مقتضى فضیلت است انجام ندهد.
قرآن کریم میفرماید: «یا أَيُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است. (حشر/18)
اگر احیانا کار خطایی از انسان سر زد، نفس خویش را به انجام ضدّ آن تنبیه و تأدیب کند، و بعد از سرزنش و توبیخ، نفس را مورد عقوبت و سختگیرى قرار دهد. این روند عملی را در اصطلاح، «مرابطه» میگویند.
از این رو، «مرابطه» داراى چهار مرحله است:
1. مشارطه
مرحله اول مرابطه، «مشارطه» است یعنی انسان با خود عهد و پیمان مىبندد که در انجام تکالیف و اداى وظایف و ایفاى مسئولیتها به هیچ وجه کوتاهى نکرده و از دستورهاى شرع انور تجاوز ننماید، همچنین متعهد مىشود که در کارهاى خیر کوشا باشد و از کارهاى ناپسند خوددارى ورزد.
حضرت امام خمینی در شرح چهل حدیث، با قلم آتشین و دلنشین خود مینویسد: از امورى که لازم است از براى مجاهد، مشارطه ... است. «مشارطه» آن است که در اوّل روز مثلا با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالى رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد. و معلوم است یک روز خلاف نکردن امرى است خیلى سهل (آسان)، انسان مىتواند به آسانى از عهده برآید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند، ولى این از تلبیسات آن ملعون است، او را از روى واقع و قلب لعن کن، و اوهام باطله را از قلب بیرون کن، و یک روز تجربه کن، آن وقت تصدیق خواهى کرد. (امام خمینی، شرح چهلحدیث، 10)
2. مراقبه
مرحله دوم از مراحل مرابطه، «مراقبه» است. یعنى انسان پس از آنکه با خود عهد و پیمان و شرط بست باید در تمام اوضاع و احوال و در همه روز، مراقب خویش باشد، مبادا در اثر غفلت و سهل انگارى، شرط و عهدى را که بسته است بشکند. دائما باید از خود مراقب باشد.
این مراقبه درجات و مراتب دارد. سالک، در مراحل اولیه یک نوع مراقبه دارد و در مراحل دیگر نوع دیگری.
هر چه انسان رو به کمال برود و منازل و مراحل را بیشتر طی کند مراقبه او دقیقتر و عمیقتر میشود.
در اثر مراقبه شدید و اهتمام به آن، آثار حبّ و عشق در دل سالک هویدا مىشود و به واسطه مراقبه، کمکم حجابها ضعیف میشود تا بالأخره از میان مىرود و عشق و حبّ فطرى ظهور نموده ضمیر انسان را به مبدأ جمال و کمال رهبرى مىکند.
علامه طباطبایی (ره) میفرمود: هر روزی که مراقبهام بیشتر و شدیدتر است، مشاهدات و مکاشفاتم در شب، صافتر و زلالتر است.
حضرت امام (ره) مینویسد: پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى، و خود را ملزم بدانى به عمل کردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که مىخواهند تو را از شرطى که کردى باز دارند. به آنها لعنت کن و از شر آنها به خداوند پناه ببر، و آن خیال باطل را از دل بیرون نما، و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم، ولىنعمتِ من، سالهاى دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمتهایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم از عهده یکى از آنها بر نمىآیم، سزاوار نیست یک شرط جزئى را وفا نکنم. امید است إن شاء اللّه شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. و این مراقبه با هیچ یک از کارهاى تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد. (امام خمینی، شرح چهل حدیث، 10)
امام در جای دیگر میفرماید: باید هر قدمى که در راه تحصیل برداشته مىشود، اگر عرض نکنم دو قدم، لااقل یک قدم هم در باب تهذیب اخلاق، در باب تحکیم عقاید، در باب استقرار ایمان در قلب [برداشته شود]. اینها تفکر لازم دارد؛ محاسبه لازم دارد؛ مراقبه لازم دارد. آقایان باید مراقبه کنند، باید مراقبت کنند خودشان را. از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند. نفس انسان سرکش است، یک آن از آن غافل بشویم، نعوذ باللَّه، انسان را به کفر مىکشد نه به فسق، اگر غافل بشود انسان. شیطان راضى نیست به فسق ما، او کفر ما را مىخواهد. او مىخواهد همه را منتهى کند به کفر؛ منتها از معاصى کوچک مىگیرد و کم کم وارد مىکند در بزرگتر، و کم کم در بزرگتر، و کم کم بالاتر تا برسد به آنجا که خداى نخواسته انسان را منحرف کند اصلًا از اسلام. باید مراقبت کنید آقا از خودتان؛ باید از اول صبح که از خواب پا مىشوید، یا اول اذان یا ان شاء اللَّه قبل از اذان که پا مىشوید از خواب ... باید مراقب خودتان باشید. (امام خمینی، صحیفه امام، ج2 ص39)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده: «مَنْ رَعْى قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَةِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَةِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ، فَقَدْ دَخَلَ فى دیوانِ الْمُتَنَبِّهینَ، ثُمَّ مَنْ رَعى عَمَلَهُ عَنِ الْهَوى، وَ دینَهُ عَنِ البِدْعَةِ، وَ مالَهُ عَنِ الْحَرامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَةِ الصَّالِحینَ»
کسى که مراقب قلبش در برابر غفلت، و نفسش در برابر شهوت، و عقلش در مقابل جهل باشد، نام او در دفتر بیداران و آگاهان ثبت مىشود، و آن کسى که مراقب عملش از نفوذ هوا پرستى و دینش از نفوذ بدعت، و مالش از آلودگى به حرام بوده باشد در زمره صالحان است. (مجلسی، بحارالانوار، ج 67 ص 68)
3. محاسبه
مرحله سوم، «محاسبه» است. یعنی انسان پس از آنکه با خود عهد بست تا اموری را انجام داده و یا ترک کند، بعد از مدتی مثلا یک روزه به محاسبه خود میپردازد تا مشخص شود چه مقدار موفق و چه مقدار ناموفق بوده است.
امام مینویسد: و به همین حال (مراقبه) باشى تا شب که موقع «محاسبه» است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورد، و با ولىنعمتِ خود در این معامله جزئى، خیانت نکردى؟ (امام خمینی، شرح چهل حدیث، 10)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در روایت مشهوری فرمود: «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا» به حساب خود برسید و خود را محاسبه کنید پیش از آنکه به حساب شما برسند و محاسبه شوید، و [اعمال] خود را بسنجید پیش از آنکه آن را [به ترازوى قیامت] بسنجند. (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج16 ص 99)
در حدیث دیگر از همان حضرت خطاب به ابوذر مىخوانیم: «یا اباذَرْ حاسِبْ نَفْسَكَ قَبْلَ انْ تُحاسَبَ فانَّهُ اهْوَنُ لِحِسابِكَ غَدَاً وَزِنْ نَفْسَكَ قَبْلَ انْ تُوزَنَ ...» اى ابوذر! به حساب خویش برس، پیش از آن که به حساب تو برسند، چرا که این کار براى حساب فرداى قیامت تو آسانتر است، و خود را وزن کن پیش از آن که تو را وزن کنند. (ری شهری، میزان الحکمة، ج1 ص 619)
در حدیث دیگری پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «لايَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يُحاسِبَ نَفْسَهُ اشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّریكِ شَريْكَهُ وَ السَيِّدِ عَبْدَهُ» انسان هرگز اهل ایمان نخواهد شد مگر این که در حسابرسى خویش سختگیر باشد؛ حتّى سختگیرتر از حساب شریک نسبت به شریکش و مولى نسبت به غلامش (مجلسی، بحارالانوار، ج67 ص 72)
حضرت امام کاظم علیه السلام فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ» از ما نیست کسی که خود را در هر روز محاسبه نکند پس اگر عمل نیک انجام داد از خداوند بخواهد آن را زیاد کند و اگر عمل بد و گناه انجام داد از خداوند طلب مغفرت کرده و توبه کند. (کلینی، کافی، ج2 ص 453)
در حدیثى از امیرمؤمنان امام على علیه السلام، ثمره و فایده محاسبه چنین آمده: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلى عُيُوبِهِ وَ احاطَ بِذُنُوبِهِ، وَ اسْتَقالَ الذُّنُوبَ وَ اصْلَحَ الْعُيُوبَ» کسى که محاسبه نفس خویشتن کند، بر عیوب خویش واقف مىشود، و از گناهانش با خبر مىگردد (و به دنبال آن) از گناه توبه مىکند، و عیوبش را اصلاح مىنماید. (تمیمی آمُدی، غرر الحکم، حدیث 4748)
و نیز از همان امام علیه السلام نقل شده: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ سَعَدَ» کسى که به محاسبه خویشتن پردازد، سعادتمند مىشود. (تمیمی آمُدی، غرر الحکم، حدیث 4744)
4. معاتبه و معاقبه
مرحله چهارم، «معاتبه» و «معاقبه» است. یعنی پس از آنکه از محاسبه و بازنگرى در اعمال روزانه خود فراغت حاصل کرد اگر انسان در محکمه وجدان از خود دادخواهى کرد و خود را مقصر شناخت، خود را معاتبه میکند یعنى از خود انتقاد میکند و خود را مورد عتاب قرار میدهد که چرا فلان عمل را طبق عهد و شرط خود به جا نیاورد و بدین وسیله خویشتن را براى جبران و ترمیم نواقص آماده میسازد. و گاهی خود را عقاب میکند تا دیگر عمل خلاف را انجام ندهد.
امیر مؤمنان امام على علیه السلام در اوصاف متّقین و پرهیزکاران که در نهجالبلاغه آمده است، مىفرماید: «انِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فى ما تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِها سُؤْلَها فى ما تُحِبُّ» هرگاه نفس او در انجام وظایفى که خوش ندارد، سرکشى کند (و به راه گناه برود) او هم از آنچه دوست دارد محرومش مىسازد (و از این طریق نفس سرکش را مجازات مىکند). (نهج البلاغه / خطبه 193)
امام راحل مینویسد: (بعد از محاسبه) اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى، و خداوند إن شاء اللّه تو را راهنمایى مىکند در پیشرفت امور دنیا و آخرت، و کار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است «ملکه» گردد از براى تو به طورى که از براى تو کار خیلى سهل و آسان شود، بلکه آن وقت لذت مىبرى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در همین عالم، با اینکه اینجا عالم جزا نیست لذت مىبرد و جزاى الهى اثر مىکند و تو را ملتذّ مىنماید.
و بدان که خداى تبارک و تعالى تکلیف شاق بر تو نکرده و چیزى که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست بر تو تحمیل نفرموده، لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه مىدهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنى. و به این حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند. (امام خمینی، شرح چهلحدیث، 10)
اگر بخواهیم برای همه مراحل مرابطه مثال بزنیم باید گفت: انسان با خود شرط میکند که نمازهایش را اول وقت بخواند (مشارطه). و در طول روز مواظب و مراقب خود است تا مبادا نمازهایش از اول وقت، به تاخیر بیافتد.(مراقبه). هنگام شب و قبل از خواب، خود را محاسبه میکند تا ببینید آیا امروز نمازهایم را اول وقت به جا آوردم یا نه (محاسبه). در صورتی که این کار را به نحو احسن انجام داده، خدا را شکر میکند و برای فردا، همان شرط و شرطهای دیگر را میکند و اگر اعمال را به شکلی که شرط کرده بود انجام نداد، خود را عتاب و عقاب میکند و مثلا هزار تومان، صدقه میدهد و ...
در حالات فقیه بزرگ شیعه، مرحوم آیت اللَّه بروجردى (ره) نقل شده که هرگاه در درس، عصبانى مىشد، بلافاصله پشیمان شده و در مقام عذرخواهى و جبران بر مىآمد، و طبق نذرى که داشت، فرداى آن روز را براى جبران این کار، روزه مىگرفت؛ و به این ترتیب، خود را در برابر این کار کوچک، معاقبه مىفرمود. (نک: مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج1 ص 264)
یکى از علماى بزرگ اخلاق نقل مىکرد که یکى از آقایان اهل منبر مىگفت: من در آغاز منبرم سلام بر امام حسین علیه السلام مىکنم و جواب مىشنوم، اگر جواب نشنوم منبر نمىروم! این حالت روحانى از آنجا براى من پیدا شد که روزى وارد مجلس مهمى شدم و واعظ معروفى را بر منبر دیدم، این خیال در دل من پیدا شد که بعد از او سخنرانى جالبى کنم و او را بشکنم! به خاطر این خیال غلط، تصمیم گرفتم چهل روز به منبر نروم. به دنبال این کار (معاقبه خویشتن در مقابل یک فکر خطا و خیال باطل) این نورانيّت در قلب من پیدا شد که پاسخ سلامم را به حضرت، مىشنوم. (نک: مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج1 ص 264)
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) درباره «مرابطه» مینویسد: از نظر اسلام اگر کسى بخواهد خودش را تربیت کند، اولین شرط «مراقبه» است، منتها مىگویند قبل از «مراقبه» و «محاسبه» یک چیز هست و بعد از «مراقبه» و «محاسبه» نیز یک چیز. قبل از مراقبه «مشارطه» است؛ یعنى اول انسان باید با خودش قرارداد امضا کند، که اینها را اغلب روى کاغذ مىآورند. روى کاغذ با خودشان شرط مىکنند و پیمان مىبندند که این گونه باشم؛ چون اگر مشارطه نشود و اول انسان با خودش قرارداد نبندد، موارد را مشخص نکند و براى خودش برنامه قرار ندهد، نمىداند چگونه از خودش مراقبه کند.
مثلًا اول با خودش یک قرارداد مىبندد که خوراک من اینجور باشد، خواب من اینجور باشد، سخن من اینجور باشد، کارى که باید براى زندگى خودم بکنم اینجور باشد، کارى که باید براى خلق خدا بکنم اینجور باشد، وقت من اینجور باید تقسیم بشود. اینها را در ذهن خودش مشخص مىکند یا روى کاغذ مىآورد و امضا مىکند، و با خودش پیمان مىبندد که بر طبق این برنامه عمل کند و بعد همیشه از خودش مراقبت مىکند که همین طورى که پیمان بسته رفتار کند.
همچنین در هر شبانه روز یک دفعه از خودش حساب مىکشد که آیا مطابق آنچه که پیمان بستم عمل کردم؟ آیا از خود مراقبت کردم یا نکردم؟ اگر عمل کرده بود بعدش شکر و سپاس الهى و سجده شکر است، و اگر عمل نکرده بود مسئله «معاتبه» در کار مىآید (یعنى خود را ملامت کردن) اگر کم تخلف کرده باشد، و «معاقبه» در کار مىآید (خود را عقوبت کردن) اگر زیاد تخلف کرده باشد، که آن عقوبت کردنها با روزهها و با کارهاى خیلى سخت بر خود تحمیل کردن و مجازات کردن خود است. اینها از اصول مسلّم اخلاق و تربیت اسلامى است. (مطهری، مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص 762)
با توجه به توضیحاتی که داده شد روشن شد که «مرابطه» از مهمترین و ضروریترین مسائل علم اخلاق و تربیت اسلامی است و اساسا کسی که از خود «مراقبت» نمیکند و خود و اعمال خود را «محاسبه» نمیکند، به خاطر این است که ارزش وجودی خود را به خوبی نمیشناسد و به حقیقت گرانبهای خود و مبدا و معادش معرفت ندارد وگرنه انسانی که مراقبه و محاسبه را در امور دنیوی و شغل و کار و تحصیل و مال خود دارد، امکان ندارد مراقبه و محاسبه را در اعمال و حقیقت ارزشمند خود که ابدیت اوست، نداشته باشد.
یادداشت این هفته را با سخن دلنشین علامه حسنزاده آملی پایان میبریم که فرمود:
بزرگان ما فرمودهاند شب و روزی یک بار «محاسبه» داشته باش، در یک وقت معین به «محاسبه» بنشین و نفس را به حساب بکش که روزت را به چه نحو گذراندهای، ببین که خرج و دخل روزانهات چیست؟ ببین که اقبال و ادبارت و صواب و ناصوابت تا چه اندازه بود، بر محاسن شاکر باش و از مقابح تائب، مرد حساب باش که دار، دار حساب است. در نظام احسن عالم، یک ذره بیحسابی نیست. بدان که علم و عمل، انسان سازند و ما شب و روز داریم خودمان را میسازیم، ببین خودت را چگونه میسازی که هر چه تحصیل نمودهای آنی: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» (حسن زاده آملی، مجموعه مقالات، 162)
نویسنده: حجتالاسلام وحید واحدجوان
انتهای پیام/ک
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.