خبرگزاری فارس مازندران_یادداشت|چرا دشمنان ما نتوانستند در ۴۵ سال گذشته به استراتژی واحدی علیه نظام جمهوری اسلامی برسند؟!
وقتی به جبهه بسیار پرطمطراق ضدانقلاب نگاه میشود، یک نکته خیلی برجستهتر به نظر میرسد و آن اینکه تعدد گروهکها و رویکردها و تنوع مطالبات و شعارها و حتی تکاثر نام ها و نشانها در آنها به حدی پراکنده و متشتت است که هیچ دستگاه هدایتکننده و هماهنگکنندهای نتوانسته و نیز نمیتواند از آنها حتی در یک برهه زمانی کوتاه و یا جغرافیای مکانی کوچک و یاحتی در یک فراخوان میدانی و یا پویش مجازی، یک مشت واحد برای یک مبارزه واحد با یک دشمن واحد بسازد.
علتالعلل این پراکندگیها و تفرقهها، ناجور بودن جورنماها و نامأنوس بودن بسیاری از انسهای کاذب و دروغین است که یا در مبداء، یا در مسیر و یا در مقصد دچار فروپاشی و بههم ریختگی شده و گاهی به درگیری و فحاشی و افشاگری علیه هم منجر میشود و اصطلاحا” اتحاد ادعایی، به ضد خود یعنی اختلاف محتوایی سوق مییابد.
تشکلات سستبنیان سلطنتطلب، جمهوری خواه، مارکسیستی، فرقهای، مائوئیستی، منافقین، مشروطه خواه، لیبرالیستی، ملیگرا، ملی-مذهبی، وهابیت، بهائیت، دراویش، تجزیه طلب، لائیک، سکولار، همجنس گرا، صنفی، قومی، عشیرهای، حزبی، جناحی، طیفی، سلفی و غیره در مواقع مختلف با مواضع مختلف علیه نظام ما به میدان آمده و از مبارزه دیوارنویسی و شب نامهای و روزنامهای گرفته تا مبارزه تحصنی و آشوبگرانه و ترور و تخریب وجنگ مسلحانه رسیده، همه جور تجربه را علیه ما پیدا کرده، اما به دلیل نداشتن استراتژی واحد و روشن، خیلی زودتر از موعد، عرصه را بر خود تنگ کرده و فرار را بر قرار ترجیح داده و از صحنه مبارزه گریخته و عمدتا” به دامن غرب در اروپا و امریکا پناه بردند.
مهمترین عامل این پدیده، بیریشه بودن و مردمی نبودن آنها بوده و هست، چرا که مطالبات آنها، با آرمانها و عقاید قاطبه مردم نه تنها در تعارض بلکه در مقابل هماند و حتی آنهاییکه در فتنههای اخیر با لباس و شاید هم با احساس مردمی بودن به میدان آمده بودند، با هدایت لیدرهای تعلیم دیده اعزامی از مراکز آموزشی امریکایی و صهیونیستی، آنچنان مسخ شده و تغییر ماهیت داده و میدهند که دیگر نه در گفتار و نه در افکار و رفتار، هیچ شباهتی به مردم و حتی گذشته خودشان ندارند و در مواردی شاهد پوست انداختن عقیدتی و ملی آنها بوده طوری که خودشان با خودشان احساس غریبی میکنند.
جالب اینجاست که رهبر معظم انقلاب برای نزدیکترین آنها از واژه کنایهآمیز برادران سابق ما استفاده کردند!
اصطلاحی که بوی خوارج را به مشام میرساند که عدهای از همرزمان و همسنگران امام علی(ع) در جنگهای جمل و صفین، با خروج از حکومت اسلامی در نهروان اردو زده و پرچم اعلام جنگ با امیرالمؤمنین(ع) را بالا بردند وکار به جایی رسید که حدود ۴ هزار نفر از آنها از دم تیغ حکومت اسلامی گذشته و به هلاکت رسیدند.
تعدد تشکلاتی که تنها استراتژی واحدشان مبارزه با نظام جمهوری اسلامی است، در اولین گامها، موجب زیادهخواهیها و سهمخواهیهای افراطی در فردای پس از فروپاشی نظام شده و جنگ قدرت موجب فروپاشی اتحاد نیم بند خودشان میشود.
اینجاست که خدا را شاکریم که دشمنان ما را از احمقها آفریده و تا حدودی خیال ما راحت است که آنها بطور خودجوش همدیگر را نابود میکنند.
چرا که یکی پیشاپیش استانهای مرزی را از ایران بکپارچه جدا می خواهد، یکی خرما نشده میخواهد مویز شود و خلعت ریاست جمهوری به تن میکند و یکی دنبال به رسمیت شناختن همجنسبازی است و دیگری آزادی فحشاء را مطالبه میکند و علاوه بر آن یکی خواهان پادشاهی است و یکی هم دنبال نظام دمکراتیک است و قس علیهذا.
اگر کمی عقل در چنته داشتند و ملت ایران را میشناختند، به راحتی قابل فهم بود که مردم ما حتی با عقاید ملی و مذهبی سنتی هم هرگز پذیرای کمونیستها و منافقین و سلطنت طلبها و تجزیهطلبها و همجنس بازها و فاحشهها و دهها گزینه افراطی دیگر که در یک کلمه پادوهای غربیها و عوامل ارزان دستگاههای امنیتی غرب و صهیونیستها بوده و عروسکهای خیمه شببازی رسانههای غولپیکر غربی و عبریاند، نشده و قطعا” جمهوی اسلامی را بر سایر نظامهای سیاسی غرب پرست و غرب پسند، ترجیج می دهند!
گواه بارز این ادعا همین حضور چند ده میلیون نفری امروز این مردم در صفوف بهم فشرده راهپیمایی ۲۲ بهمن بوده که چشمهای ناظر جهانی را از حدقه درآورده و بیگانگان و بدخواهان را به محاق کشانده و شمیم دلنواز مشارکت قوی در انتخابات ۱۱ اسفندماه را به مشام رسانده است.
در پایان تأکید میکنم که نه تنها در ۴۵ سال گذشته، بلکه تا قرنهای آینده این همبستگی مردم با نظام اسلامی حفظ شده و جنس این همبستگی هم عاشورایی و دارای قدرت ماندگاری تا ظهور دولت یار است. ان شاءالله
هادی ابراهیمی کیاپی/عضو هیئت علمی دانشگاه
پایان پیام/۸۶۰۴۸/م