به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، شبنم کاظمی مطلق؛ دستبهقلم بردم که از عید فطر بنویسم از رنگ و عطرش، از بودنش، چند بار نوشتم و ناامید کاغذ را به گوشهای انداختم، با قلمم عجین نشدند واژهها، مشغول فکرکردن و کاویدن در ذهنم بودم که مادرم با چادری گلدار از مقابل ذهنم گذشت یاد کودکیهایم افتادم یاد شبهای روزهداری و روز عید فطر، یاد خاطراتش از آخرین شب ماه رمضان پارسال، آنقدر زیبا تعریفش کرد که داستانی شد برای شبهنگام کودکانم، لالایی شد نوازشگر، برای گوشهایمان .
تعریف میکرد، آخرین شب ماه رمضان بود رفت که بخوابد برقها را که خاموش میکرد غمی ناگهان وجودش را آزرد انگار خلائی جانش را پر میکرد هر شب قبل از خوابیدن میدانست چند ساعت بعد بیدار میشود و سفرهی سحر را میچیند حتی نیاز به ساعت نداشت دلش تکانش میداد و بی تابش میکرد اهل خانه را بیدار میکرد و همه با هم برای روز بعد و روزهی بعد آماده میشدند.
اما آن شب فرق داشت رمضان تمام میشد و سحری دیگر در کار نبود قرار بود صبح بیدار شوند و به نماز عید فطر بروند و رمضان را با جشنی تمام کنند تمام این سالها روزههایش را که گرفته بود، بلااستثنا در نماز عید فطر شرکت کرده بود معتقد بود روزه و رمضان بدون نماز عید فطر نصفه و نیمه میماند معتقد بود رمضان جسم است و عید فطر روحش هر دو بدون هم ناقصاند و ناتمام مثل زمستان که تمام زیباییاش با برف کامل میشود روزه هم با عید فطر زیباییاش دوچندان میشود.
همگی بعد از نماز صبح جمع شدند چادرش را پوشید و راه افتادند که بهموقع به نماز برسند خوشحال بود که امسال هم مثل سالهای پیشین از سر سفرهی رحمت خداوند با سربلندی برخاسته بود و روزههایش را بهدرستی ادا کرده بود؛ مانند کودکی بود که تازه راهرفتن را آموخته و دارد دنیا را با پاهای کوچکش تجربه میکند، هر سال همینطور بود.
بهموقع رسیدند نمازشان را خواندند و تکالیفشان را ادا کردند و فطریههایشان را هم دادند هر سال رسمشان به این قرار بود بیکموکاست. او میگفت و ما لذت میبردیم، کودکانم با عشق به مادربزرگشان خیره شده بودند و با گوش دل هر چه او میگفت قنجی بر دلشان زده میشد در چشمانشان برق انتظار از شنیدن ادامهی داستان موج میزد.
کلمهبهکلمه را در مغزمان حک میکردیم مبادا که خاطرات شیرینش فراموشمان شود خاطراتی که خودم در کودکی بارهاوبارها تجربه کرده بودمشان، از فطر میگفت از مراسمش از پیدایشش از هر چیزی کمی زیاد میدانست.
معلم تاریخ بود و عاشق دانستن میگفت، عید فطر یا عید روزه گشا عیدی است مذهبی که مسلمانان جهان در پایان ماه رمضان و شروع ماه شوال آن را جشن میگیرند در این روز مجاز به روزهگرفتن نیستیم و روزه حرام است تاریخ و روز عید فطر بر اساس زمان مشاهده ماه نو توسط علما و فقها و مکان کشور و منطقه متفاوت است.
از اقوام مختلف استان گفت از قوم ترکمن میگفت، از رسوم این عیدشان، قومی که در شهر من، بجنورد، زندگی میکنند. ترکمنها که از اقوام سنیمذهب کشورمان هستند رسوم ویژه و جالبی برای عید فطر دارند آنها دو روز مانده به اتمام ماه رمضان را کر مینامند.
در این روز زنان خانواده به همراه دخترانشان به نظافت خانه مشغول میشوند و به این صورت از عید فطر استقبال میکنند. آنها روز قبل از ماه رمضان را قوقن مینامند و در این روز نانروغنی محلی به نام چافاتی را میپزند و بین همسایگان تقسیم میکنند آنها پس از عید فطر به دیدوبازدید اقوام میپردازند و عید را به یکدیگر تبریک میگویند.
او هم با اینکه سنیمذهب نبود؛ ولی برای عید فطر ارزش زیادی قائل بود و بهرسم هر ساله به دیدار بزرگترها میرفت و سعی میکرد اقوام را در جایی مشترک دور هم جمع کند از زیباییهای این عید، دورهمی و باشکوه برگزارکردن این اتمام است اتمام روزهایی که علاوه بر سختیهایش حلاوت و شیرینیهای بسیاری دارد.
از چگونگی پیدایش و آغاز این روز گفت که عید فطر توسط حضرت محمد (ص) بنا نهاده شد، و طبق روایات، پس از مهاجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه آغاز شد. یکی از اصحاب و یاران پیامبر، نقل کرد، هنگامی که پیامبر به مدینه رسید، افرادی را پیدا کرد که دو روز خاص را جشن میگیرند و در آن روزها آنها خود را با تفریح و سرگرمی مشغول میکنند. در این هنگام، پیامبر متذکر شد که حقتعالی بهجای اینها برای شما دو روز جشن را بهتر از اینها قرار داده است، یکی عید فطر و دیگری عید قربان.
در کشور ما این عید هر ساله با نماز عید و پایان ماه رمضان آغاز میشود و با پرداخت فطریه و مناسک و مراسم خاص ِاین روز و جشن و دورهمی ادامه مییابد و مردم به شکرانهی یک ماه عبادت و بندگی درگاه حق، با آرامش و شادی بهتمامی آنچه که دارند شکرگزاری میکنند و مانند نماز که پایانش سلام است.
پایان رمضان عید فطر است که برای هر امری پایانی است چه زیباست اگر این پایان سرشار از خیروبرکت باشد و از آن سربلند بیرونآمده باشیم.
پایان پیام/ک