خبرگزاری فارس - حسن شیخ حائری: «در حوزه علمیه، تعطیلی معنا ندارد ...». این جمله، یکی از مهمترین جملاتی بود که از زبان آیتالله ناصر مکارم شیرازی در روز شنبه، هفتم فروردینماه و در نخستین نشست درس خارج این مرجع تقلید در سال جدید بیان شد.
در حقیقت درس حوزههای علمیه در حالی در سال جدید از هفتم فروردینماه آغاز شد که حوزه علمیه به عنوان نهاد اصلی تبلیغ دینی، حتی در هفته ابتدایی سال هم تعطیل نبود و بسیاری از طلاب، به جای تحصیل یا تدریس، مشغول تبلیغ در سراسر کشور بودند.
این گونه است که میتوان گفت حوزه علمیه با کار علمی و تبلیغی عجین است و بنابراین، هم طلاب به تعطیلی توجهی نداشته و اصولا تعطیلی برای حوزه بیمعناست؛ البته نمیتوان از نظر دور داشت که متاسفانه و حتی با وجود نیاز شدید به مبلغ و تبلیغ، همه یا اکثریت حدود 150 هزار طلبه سراسر کشور، توفیق تبلیغ نمییابند و تنها حدود یک سوم از این تعداد، به تبلیغ اعزام میشوند و یا خود به تبلیغ می روند.
با این حال نمیتوان گفت که دو سوم بقیه طلاب، تعطیل هستند؛ چرا که همواره ایام به ظاهر تعطیل، فرصت مناسبی برای پرداختن طلاب به تفریحات سالم و به همراه خانواده است تا آنان را برای تداوم با نشاط امر تحصیل، تدریس و تبلیغ، سرزنده نگاه دارد. همچنین برخی از طلاب هم، زمان به ظاهر تعطیل را فرصت مناسبی برای مرور درسها، مباحثه، پژوهش، خلاصه نویسی، مطالعات میان رشتهای، مطالعات مرتبط با دروس و یا زبان آموزی میدانند و به این امور مشغول میشوند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اکثریت طلاب، عملا تعطیلات زیادی ندارند و در هر روز و ساعت، به شأنی از شئون طلبگی مشغول هستند و البته اقلیتی هم همیشه وجود دارد که تعطیلات حوزه را در نوروز، ماههای رمضان و محرم و صفر، فصل تابستان، اعیاد میلاد و سوگواری شهادت معصومین(ع) و البته در پنجشنبه و جمعه، قدر نمیشناسند.
شاید هشدار مکرر مراجع معظم تقلید به ضرورت دوری حوزه از تعطیلات هم اشاره به همین اقلیت محدود دارد؛ اقلیتی که البته نمیتواند تلقی عمومی از حوزه علمیه، یعنی سرزندگی و کار و تلاش حوزه را به تلقی خمودگی و تعطیلی مداوم تبدیل کند.
اما لازم است در پایان این نوشتار، نکاتی را با هم مرور کنیم:
1. همیشه در کشور عزیز ما ایران و البته در بسیاری دیگر از کشورها، تلقی زیاد بودن تعطیلات وجود داشته و دارد. باید به این نکته اعتراف کرد که بیش از این بحث، ضرورت پرداختن به بحث کارایی و بازدهی کاری باید مطرح باشد؛ چراکه در برخی از کشورها، با وجود تعطیلات زیاد دو روز آخر هفته و همینطور تعطیلات ملی و مذهبی (در مجموع، تعطیلی حدود یک سوم روزهای سال)، اما کارایی و بازدهی کارها و فعالیتها بالاست؛ اما در برخی دیگر از کشورها، با وجود تعطیلات کم یا تلاش مداوم برای کاهش تعطیلات، بازدهی و کارایی عمومی، زیاد نیست.
2. ضروری است تا تعطیلات در طول یک سال کاری، پخش شود و متمرکز نباشد؛ به طور مثال میتوان پیشنهاد داد که نظام آموزشی رسمی کشور مانند حوزه علمیه، تنها در هفته اول نوروز تعطیل باشد و تعطیلی هفته دوم نوروز، به تعطیلی یک هفته در زمستان منتقل شود تا به این شکل، نظام آموزشی هم به دلیل فراغت حدود 15 روز، از هم گسیخته جلوه نکند.
3. با توجه به آنکه در پهنه کشور، کار عقب افتاده یا انجام نشده زیادی وجود دارد که این میزان کار لازم و ضروری، با تعطیلات زیاد یا زیاد شدن بیشتر تعطیلات، همخوانی ندارد؛ بنابراین ضروری است تا آموزشهای عمومی در کشور برای هموطنان، مانند نظام حوزههای علمیه، به این سمت سوق یابد که افراد بر این نکته رهنمون شوند و آموزش ببینند که تعطیلات، میتواند مبدل و تبدیل کننده شأنی از وظایف آنان به شأن و رسالتی دیگر باشد؛ درست مانند حوزههای علمیه که تعطیلی ظاهری، شأن تحصیل و تدریس را به شأن و رسالت تبلیغ، پژوهش کاربردی، مطالعات جانبی و یا کسب مهارتهای جدید تبدیل می کند.
انتهای پیام/2258/ط40/پ3003