بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
پارلمان ملی اصلاحات؛آرزوی نجفی و قوچانی برآورده میشود؟!
خبرگزاری فارس به تازگی گزارش داد که «پارلمان اصلاحات» به زودی تشکیل میشود.
بر اساس این گزارش، پارلمان اصلاحطلبان که قرار است با حضور احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در مورد راهبردهای اصلاحطلبان و اهداف این طیف سیاسی تصمیمگیریهایی را صورت دهد به زودی تشکیل خواهد شد.
برپایه این خبر تشکیل پارلمان اصلاحات به پیشنهاد کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بوده و در جلسه اخیر این تشکل سیاسی کلیات طرح به تصویب رسیده است.
*ماجرای پارلمان اصلاحات یا همان «پارلمان ملی اصلاحات» به پیشنهادی برمیگردد که گفته میشود نخستین بار، محمدعلی نجفی، فعال سیاسی اصلاحطلب و رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی دولت روحانی، چند سال قبل آنرا ارائه کرده است.
بعد از نجفی نیز هفتهنامه آسمان با سردبیری محمد قوچانی به پشتیبانی گستردهای از این پیشنهاد پرداخت و در رثای آن مطالب مختلفی را منتشر کرد.
با این حال اما ماجرای پارلمان ملی اصلاحات که عدهای از آن به لویی جرگه اصلاحطلبان تعبیر کردند با تمام شدن عمر هفتهنامه آسمان در سال 92 تقریباً به حاشیه رفت و دیگر پرداخت دندانگیری نسبت به آن صورت نگرفت تا روزهای اخیر که خبر شکلگیری آن منتشر شده است.
پس از این مقدمه اما ذکر یک نکته مهم ضروریست و آن اینکه اگرچه انسجام سیاسی یک جبهه چند گفتمانی مثل اصلاحات میتواند در بهبود فرایندهای سیاسی نیز مطلوب باشد اما تجربه زیست سیاسی جریان خاص طی دو دهه گذشته متضمن این واقعیت است که اصلاحطلبان در شرایط همزیستی دچار واگرایی میشوند.
تجربه شورای شهر دوره اول، مجلس ششم و حتی دولت اصلاحات که جریان خاص در هر سه آنها اریکههای قدرت و اکثریت را در دست داشت، بوضوح بیانگر آن است که آنها در هنگام کثرت، همدیگر را تحمل نمیکنند و شقوق گفتمانی آنها دقیقاً در عین شرایط همزیستی بروز میکند.
این مسئله قطع به یقین در پارلمان ملی اصلاحات هم (در صورت ایجاد) جلوهگر خواهد شد.
جبهه اصلاحات در حال حاضر دچار دو تعارض عمده است.
اولی بحث ضرورت حذف بدبینیهای نظام نسبت به اصلاحطلبان است که مورد تأکید لیدر این جریان و برخی از اعاظم آن قرار دارد و البته راهی هم غیر از عذرخواهی رسمی و علنی برای آن تصور نمیشود.
و دومی مسئله چیستی و فرجام ادعای حمایت اصلاحطلبان از دولت رئیس جمهور روحانی است که بین واقعیتها و دلخواستههای پیرامون آن استبعاد وجود دارد.
یکی از منصههای احتمالی رؤیت جلوات این دو تعارض، یقیناً پارلمان ملی اصلاحات خواهد بود.
***
از معجزات توافق هستهای؛برد حداقلی ما در انتخابات، حداکثری میشود!
مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب و معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات، اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه آرمان امروز اظهار کرده است: معمولا هنگامی که گشایشهای بزرگ در کشور رخ میدهد تا مدتها تاثیر خود را به صورت شادی و رضایت در رفتار مردم نشان میدهد. تجربه تاریخی نیز نشان داده که هر زمان مردم از وضعیت موجود رضایت دارند مشارکت بیشتری در عرصه اجتماعی انجام میدهند و بیشتر این مشارکتها نیز به سود جریان تحولخواه ایران رقم میخورد.
او افزوده است: همچنین تجربه تاریخی نشان داده که هر زمان مردم از وضعیت موجود رضایت ندارند و مشارکت کمی در عرصه اجتماعی انجام میدهند نتیجه انتخابات به سود جریان محافظهکار و راست سنتی رقم خورده است. در نتیجه شرایط کنونی نویدبخش انتخابات پرشور و با مشارکت بالا به سود جریان تحولخواه ایران است!
مبلغ در ادامه میافزاید: نکته قابل تامل در این زمینه این است که دلواپسان به خوبی از این مساله آگاه هستند که مشارکت بالای مردم در نهایت به ضرر آنها تمام خواهد شد. در نتیجه تلاش میکنند پیامدهای این اتفاق بزرگ را در افکار عمومی تحریف کنند و اجازه ندهند احساس رضایت و شادی مردم به صورت درازمدت ادامه پیدا کند.
*درباره فرمولی که مبلغ مدعی شده است تجربهی تاریخی اثباتگر آن است! و سایر اظهارات وی گفتنیهایی وجود دارد.
اولاً دقیقاً مشخص نیست منظور مبلغ کدام قسمت از تاریخ انقلاب اسلامی است چون در طول 37 سال گذشته و با وجود رخدادن شادکامیها و تلخکامیهای فراوان اما تمام این رخدادها نتوانسته است سیر کلی رأی مردم را از وادی بصیرت دور کند و به وعده و وعید گره بزند.
مثلاً مردم ایران طی 14 سال گذشته با وجود بروز رخدادهای مختلف تلخ یا شیرین، اما هرگز بصورت اکثریتی به جریان سیاسی خاص و چهرههای آن رأی ندادهاند!
این رخداد مشخص بیانگر آن است که نه تنها رخدادها تأثیری بر عزم و تصمیم مردم نداشته است بلکه جریان خاصی که مبلغ از آن با عنوان تحولخواهان یاد کرده نیز در سرجمع تصمیمات و تحلیلهای مردم جایی نداشتهاند.
ثانیاً او در حالی بصورت تلویحی مدعی پیروزی جریان خاص در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی شده است که خود در سال گذشته و در گفتوگو با روزنامه شرق به این حقیقت تلخ اشاره کرده بود که جریان متبوع وی توانایی برد حداکثری در انتخابات آتی را ندارد.
مبلغ در آن گفتوگو تصریح کرده بود: «اصلاحطلبان توقع بُرد حداکثری و حتی میانی را هم در انتخابات مجلس ندارند»
اکنون چگونه است که با ارائه یک فرمول که به نظر میرسد کشف آن بصورت منعندی و غیر مدلل است؛ به یکباره شنوای نقیض اظهارات او میشویم؟!
درباره مدعای دیگر مبلغ مبنی بر اینکه دلواپسان قصد دارند پیامدهای اتفاق بزرگ یا همان «دستاوردهای توافق هستهای» را در افکار عمومی تحریف کنند نیز باید اشاره کرد که اگر توافق هستهای دستاورد ملموسی داشته باشد؛ کسی هرگز نمیتواند آنرا تحریف کند.
به سخن دیگر اینکه اگر قرار باشد تجربه توافق موقت ژنو در دو سال قبل تکرار شود و باز هم تحریم فلزات گرانبها لغو شود! یا تحریمهای نفتی و هواپیمایی لغو شوند اما به اذعان مقامات دولتی نتوان از آنها استفاده کرد؛ دیگر نباید سخن از تحریف دستاوردها گفت بلکه باید به گزینههای دیگری مثل عذرخواهی از مردم برای بزرگنمایی زیاده از حد در زمینه تأثیر تحریمها و لوبیای سحرآمیز جلوهدادن توافق هستهای اندیشید.
البته اگر جریان خاص همچون دو سال قبل مدعی نشود که تفکرات بانفوذ فرادولتی! مانع لمس دستاوردهای توافق شدهاند و یا اقدام به تغییر چندباره آدرس باغ سبز نکند و لمس دستاوردهای مذاکرات را به انتخابات مجلس آینده گره نزند!
***
جریان خاص متن جمعبندی مذاکرات وین را تصویب کرد!
روزنامه اعتماد در شماره روز چهارشنبه خود با محسن صفایی فراهانی از نمایندگان مجلس ششم مصاحبهای را انجام داده است.
در بخشی از این مصاحبه، خبرنگار از صفایی فراهانی میپرسد: «بسیاری معتقدند تندروها در شرایطی که نمی توانند از متن توافق ایرادی بگیرند مشغول حمله به افرادی شده اند که از این توافق حمایت کردهاند»! که صفایی فراهانی هم در پاسخ او میگوید:
چه دلیلی وجود دارد در مقابل توافق که همه مقامات در سطوح بالای کشور از آن حمایت کرده اند و در واقع خط به خط مذاکرات با نظارت آنها پیش رفته و به توافق رسیده است این گونه ایستادگی کنند؟ همان طور که گفتم این توافق در راستای حفظ منافع ملی بوده است و به همین دلیل مورد حمایت مقامات در سطوح بالا بوده است.
*ادعای صفایی فراهانی در حالی است که همه مقامات در کشور، همواره و در تمام دولتها حامی توافق خوب بودهاند نه هر توافقی که امضا شده است.
همچنین با توجه به اینکه ادعای صفایی فراهانی ناظر به توافق هستهای اخیر در وین یا همان متن جمعبندی مذاکرات هستهای بوده و او بصورت تلویحی نیز مدعی حمایت تمام مقامات کشور از متن این توافق شده است باید اشاره کرد که این توافق اگرچه از سوی دولت یازدهم مورد قبول واقع شده اما هنوز در مجاری قانونی و رسمی جمهوری اسلامی ایران مورد تصویب و تأیید قرار نگرفته و مقامات عالیرتبه کشور و در رأس آنها مقام معظم رهبری نیز طی روزهای اخیر چندین مرتبه بر طی شدن فرایند بررسی این طرح تأکید کردهاند.
همچنین ناظر به ادعای دیگر فراهانی مبنی بر اینکه خط به خط مذاکرات با نظارت مقامات عالیرتبه کشور پیش رفته و مورد توافق قرار گرفته است نیز باید گفت که اولاً هنوز بخشهایی از توافق مذکور در هالهای از ابهام است و تعیین تکلیف آن به ماههای آینده موکول شده است. و ثانیاً لااقل در مورد مقام معظم رهبری بعنوان عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران، باید اشاره کرد که معظمله در 20 فروردینماه امسال و در یکی از دیدارهای عمومی خود درباره جزئیات مذاکرات هستهای فرمودند: «من نسبت به مذاکرات بی تفاوت نیستم اما تا بحال در جزئیات مذاکرات دخالت نکردهام و از این پس هم دخالت نخواهم کرد.»
ایشان خاطرنشان کردند: «من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوبها و خط قرمزها را عمدتاً به رئیس جمهور و در برخی موارد محدود به وزیر امور خارجه گفتهام اما جزئیات در اختیار آنها است.»
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: «بنده به مجریان مذاکرات هستهای اعتماد دارم و تاکنون تردیدی نسبت به آنها نداشتهام و ان شاءالله که در آینده هم، اینچنین باشد اما در خصوص مذاکرات هستهای، دغدغه جدی دارم.»
اکنون مشخص نیست که صفایی فراهانی با توجه به تصریح مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه در جزئیات مذاکرات دخالت نمیکنند و نخواهند کرد و همچنین دغدغهمندی ایشان نسبت به مذاکرات؛ چگونه چنین ادعاهایی را بر زبان رانده است؟!
گفتنیست اینکه صفایی فراهانی در پایان جمله اشاره شده در بالا، مدعی شده است که این توافق در راستای حفظ منافع ملی بوده است نیز سخنی است که باید منتظر ماند و آنرا در سنجه نظارت نهادهای قانونی و گذشت زمان قرار داد نه اینکه به صرف یک ادعا آنرا پذیرفت.
پیش از این و در مقاطع دیگری همچون سال 83 نیز نظیر چنین مقاولههایی میان دولت ایران و برخی کشورهای خارجی منعقد شد اما بعدها مشخص شد که نهتنها متضمن منافع ملی نبوده بلکه باعث خدشه بر آنها نیز شده است و برای همین کأنلمیکن شدند.
انتهای پیام/